چگونه ميشود در بين آواز طبيعت به دنيا آمد، زندگي کرد و عاشق اصوات نشد؟ صداي آواز پرندگان، برخورد موج دريا روي شنهاي ساحل، وزش باد از لابهلاي برگ درختان و … اولين موسيقي در جهان که همگي موسيقي طبيعت هستند. شايد اين صداهاي دلنشين ما را به فکر فرو ببرد که بگوييم خداوند بهترين موسيقيدان عالم است. او براي درک ما از چنين هنر دلنوازي، نشانههايي را در طبيعت براي ما گذاشته تا الگويي مناسب براي علم موسيقي بگيريم.
اولين انسانهايي که به آموزش موسيقي علاقمند شدند و آن را درک و به کار گرفتند اطلاعاتي نميتوان به دست آورد. چرا که ما اين نياز به موسيقي را از همان ابتداي خلقت بشر ميدانيم. براي مثال صداي طبل زدن در قبيلهها را در ذهن خود بياوريد، اين يک کاربرد ساده از موسيقي در جهان بوده است.
اين هنر جدانشدني از زندگي ما انسانها، قرنها دستخوش تغيير شد و مسلما در آينده نيز به اين شکل نخواهد بود. اما موسيقي جزئي از فرهنگ هر کشور حساب ميشود. توجه به موسيقي سنتي ايراني و زنده نگه داشتن آن کار سادهاي نيست. امروزه توجه به موسيقي سنتي ايراني و رواج آن براي شناخت به مردمان سرزمينمان توسط افراد بزرگ موسيقي دوره معاصر با تلاش زيادي روبروست. باشد که قدر آن را بيشتر بدانيم.
افسانههاي زيادي وجود دارد که هر قومي و هر کشوري در چه زماني به درکي از زبان موسيقي رسيدهاند. اما چرا ميگوييم زبان موسيقي؟ با اين هنر ميتوان پيام و حس و صحبتي را به عام منتقل کرد. در هر کشوري اين درک متفاوت است، و هر بخش آن داراي موسيقي سنتي مخصوصي است که با توجه به عقايد، انرژي و … پديد آمده است. در بعضي مواقع شاهد گره خوردن موسيقي با مذهب هم بودهايم. براي مثال سازهايي که در مراسم مذهبي به کار گرفته ميشوند با سازهايي که در مراسم سان و رژه استفاده ميشود متفاوت است.
از بين تمامي کشورها، کشورهايي که زبان موسيقي را به خوبي درک کرده اند، يونان، ژاپن و ايران سه کشور مقدم بر اين موضوع هستند. دانشمندان و تاريخنويسان بر اين امر حاکم شدهاند که اين سه کشور قدمت زيادي براي فعاليت هنر موسيقي در جهان داشتهاند. شايد جالب باشد بدانيد در ژاپن زماني که خورشيد گرفتگي اتفاق ميافتاد، مردم براي روشن شدن دوباره روز، شروع به آواز خواندن ميکردند. تصور مردم ژاپن اين بود که خورشيد از آنان ناراحت شده است و براي رفع اين موضوع بايد توجه خورشيد را با آواز جلب کرد.
برخي بر اين باورند که مردمان هند، آشور و سومر نيز تاريخچه موسيقي غنياي دارند. اما تاريخ و اسناد معتبري براي اثبات اين تاريخچه در دسترس نيست.
در ابتدا ساز و آواز براي راز و نياز با خدا نواخته و خوانده ميشد. اما بعدها موسيقي، حال و هواي زمينيتري پيدا کرد و با احساس نزديکتري درک شد. مردمان آن زمان با نواختن موسيقي حالتي روحاني پيدا ميکردند و مشغول ستايش خداي خود ميشدند. براي اين موضوع موسيقي و آواز همراه با حرکاتي هم ميشد. موسيقي براي ايرانيان با حرکات سماع، به راز و نياز ميپرداختند.
يکي از دلايل همراه شدن موسيقي در جهان براي هر قوم و ملتي، درک فضاي مثبتي بود که با نواختن و يا حتي شنيدن آن ايجاد ميشد. وقتي با خداي خود به صحبت ميپرداختند، اين حس با موسيقي تکميل ميشد. در اين دوره درک موسيقي ميان آنان شدت گرفت و براي هر مراسمي بهانهاي براي نواختن پيدا ميکردند.
پس از به دست آوردن درک درستي از موسيقي، اهميت شعر و آواز نيز مشخص شد. آوازها به خوبي بر روي موسيقي ترکيب گوشنوازي ايجاد ميکرد. خواندن آوازهايي با مضمون خداپرستي و ستايش او به موسيقي جلاي زيباتري ميبخشيد. بنابراين هماهنگ کردن موسيقي و آواز، جلوه حرفهاي تري به اين هنر داد.
موسيقي از صدا و سکوت تشکيل شده است و قدرت اين را دارد که در پايان يک روز پر تنش، خستگي را از تنمان در بياورد. هماهنگ شدن صوتها و وجود گاهي سکوتها موسيقي را پديد ميآورد. موسيقي در ايران با نامهاي خُنيا، هو نواک، خونياک شناخته ميشد. معني تمامي اين اسامي “نواي خوش” را در دل خود داشت. براي يادگيري ساز مورد علاقه خود با مراجعه به آموزشگاه موسيقي در تهران اين هنر را حرفهاي بياموزيد.
اين هنر امروزه با لحظه لحظه زندگي ما همراه است. صدايي که با آواز دلنشينتر ميشود. در شهرهايي که آلودگي صوتي به طرز عجيبي زياد شده است، داشتن يک هندزفري يار مسيرهاي رفت و آمد ما ميشود. موسيقي دلپذير خود را پلي ميکنيم و آرامش دوباره به ما برميگردد. نوازندهاي که تمام احساس خود را از طريق دستانش خرج ساز ميکند قطعه قطعه خوبي را براي شنيدن توليد ميکند. همه اين حرفه فقط احساس نيست، دانش موسيقي و تئوريهاي آن قبل از داشتن تجربه اولين گام براي درک اين هنر است.
در ادامه مقاله از چند ساز اصيل ايراني نام ميبريم و توضيح مختصري ارائه ميدهيم. براي آشنايي بيشتر با سازهاي موسيقي در ايران با مقالات بعدي ما همراه شويد.
موسيقي در ايران پيشينهاي کهن و چشمگير دارد و بسياري از پژوهشگران ايران را خواستگاه موسيقي خاورميانه باستان دانستهاند. تنوع گسترده سازها، شکلهاي مختلف اجراي موسيقي و کاربردهاي آن در جنبههاي گوناگون زندگي و نيز انبوهي از اسناد و مدارک علمي ، تحقيقي و تاريخي کهن از گذشتههاي دور تا به امروز بيانگر حيات و تداوم اين هنر نزد ايرانيان است. در عصر حاضر نيز موسيقي اصيل ايراني با حفظ محورهاي اصلي آن يعني نوع صداي سازها، فواصل وزن نزد استادان اين موسيقي همچنان زنده است.
تار و سه تار: از نوع سازهاي زهي مضرابي است. نوازنده با ضربههاي ناخن بر روي سيمهاي اين ساز، صدا توليد ميکند.
سهتار در گذشته همانطور که از اسمش پيداست داراي سه سيم بوده است. اما امروزه اغلب سه تارها داراي چهار سيم هستند. اين سيم چهارم به سيم مشتاق هم معروف است. اضافه شدن سيم چهارم به دليل اضافه شدن صداي بم در توليد صدا است.
کمانچه: يکي از سازهاي اصيل ايراني که از نوع زهي آرشهاي است. نکته جالب اين ساز اين است که اگر روي دسته ساز نگاهي بيندازيد مشاهده ميکنيد که اين ساز پردهبندي نشده است و نوازنده بايد با تکرار و تمرين زياد فواصل دقيق را لمس کند و بياموزد.
ضرب: از سازهاي کوبهاي ايراني است که به آن تنبک يا تمبک هم ميگويند. شکل ظاهري اين ساز مانند گلداني از جنس چوب است که روي قسمت پهن دهانه آن پوست کشيده ميشود. با اين ساز ميتوان ريتم آهنگ را در اجراي موسيقي همراهي کرد.
عود و قانون: از قديميترين سازهاي اصيل ايراني عود و قانون است. تمامي سيمهاي اين ساز(قانون) روي چوب که به شکل ذوزنقه است قرار ميگيرد. در مورد ساز قانون نظريههاي مختلفي وجود دارد. برخي مبدا اين ساز را حتي کشور يونان ميدانند. عود يا بربط سازي شبيه تار و خواستگاه آن به حدود پنج هزار سال پيش ميرسد.
ني: از سازهاي بادي ايراني است که با دميدن در آن و محدود کردن هوا توسط حفرههاي روي بدنه صدا توليد ميشود. دليل نامگذاري آن ساختار آن از جنس گياه ني است.
سنتور: سنتور هم سازي زهي-مضرابي است که به شکل يک ذوزنقه از جنس چوب ساخته ميشود. روي سطح اين چوب تعدادي سيم به صورت موازي وجود دارد و به کمک دو چوب با برخورد روي اين سيمها صداي اين ساز به گوش ميرسد.
توضيح و شناخت تئوري هريک از اين سازها خود در قالب يک مقاله جدا ميتواند باشد. اما در اين مقاله سعي کرديم به طور مختصر توضيح کلي راجع به سازهاي اصلي موسيقي در ايران توضيحي داشته باشيم.
ساز تار يکي از قديميترين سازهاي ايران زمين است که تاريخچهاي کهن دارد. ساز تار در ديگر کشورهايي مانند افغانستان، تاجيکستان، ارمنستان، گرجستان و چند کشور ديگر در خاورميانه نيز طرفداران زيادي دارد.
اين ساز زهي امروزه نيز طرفداران زيادي براي نواختن دارد. کساني که به دنبال آموزشگاه موسيقي در تهران هستند تا اين هنر زيبا را بياموزند کم نيستند.
تاريخچه اين ساز به دوران صفويان باز ميگردد. همچنين ساز تار در سالهاي 1790 ميلادي در بين مردمان شيراز طرفداران زيادي داشته که احتمال ميدهند اين ساز د آن زمان به نام ديگري مشهور بوده است.
در ساخت تار هر چقدر چوب آن کهنهتر باشد صداي بهتري توليد ميکند. اين بهتر بودن صدا به دليل خشک بودن نوع چوب است. در واقع هر چقدر ساز قديميتر باشد، از تار نو صداي بهتري دارد. بنابراين اگر قصد داريد مانند حرفهايها بنوازيد به دنبال تارهاي استفاده شده بگرديد.
صداي اين ساز در هنگام نواختن بايد صاف و شفاف باشد و صداي اضافي ديگري ايجاد نکند. اندازه کاسه دو تکه اين ساز تاثير مستقيمي بر روي صداي ساز دارد. با نواختن صداي ارتعاش يافته به کاسه ساز برخورد ميکند و صدايي توليد ميشود.
يکي ديگر از ويژگيهاي ساز تار مرغوب، وزن آن است. وزن ساز بايد حالتي معمول داشته باشد تا براي نگهداري و نواختن آن دچار مشکل نشويد. همچنين سايز و اندازه آن بايد متناسب با هنرجوي اين ساز باشد. شما در زمان نواختن بايد احساس راحتي بکنيد.
تار در گذشته به 5 سيم و 5 تار شناخته ميشد، اما پس از مدتي يک سيم ديگر به اين ساز اضافه شد که در مجموع با 6 تار نواخته ميشد. اين کار توسط فردي با نام غلامحسين درويش انجام گرفت.
اما اگر بخواهيم از شکل کلي ساز تار بگوييم اين ساز از کاسهاي دو تکه تشکيل شده که با دستهاي از جنس چوب با 28 پرده ايجاد شده است. جنس دسته تار از چوب درخت گردو و جنس بدنه اصلي يا کاسه آن از چوب درخت توت است. روي قسمت کاسه اين ساز پوست بره يا بز يا جنين گاو کشيده ميشود.
6 سيم تار به ترتيب به اين شکل چيده شدهاند، سيم اول و دوم و پنجم به رنگ سفيد و از نوع في، سيم سوم و چهارم از جنس ف برنج، و در آخر سيم ششم که صداي بم توليد ميکند از جنس ف به رنگ زرد تشکيل شده است.
همان طور که گفته شد، استاد درويش خان آخرين تغييرات ظاهري تار را انجام داد. او با اضافه کردن سيم ششم صداي ساز را گسترش داد پس ايشان يکي از اولين اساتيد داراي هنر نواختن ساز تار بود که با تکميل کردن دامنه صوتي ساز، صدايي رساتر و گيراتر براي اين ساز پديد آورد.
استاد جليل شهناز را همگي با نام پرآوازهاش ميشناسيم. جليل شهناز در خانوادهاي بزرگ شد که همه آنان با هنر موسيقي آشنايي داشتند. همين موضوع راه را براي درک موسيقي براي ايشان آسان ميکرد. ايشان در طي سالهاي زندگانياش عاشقانه تار مينواخت و آثار دلانگيزي برجاي گذاشت. ايشان با اساتيد آواز ايراني همچون محمدرضا شجريان و شهرام ناظري براي توليد آثار موسيقي همکاري داشت و در سال 1383 به عنوان چهره برتر هنر و موسيقي انتخاب شد. او با سازهاي ديگري مانند تمبک، سنتور و ويولن نيز آشنايي داشت.
حسين عليزاده يکي از چهرههاي شناخته شده در موسيقي سنتي ايراني است که با نواختن ساز تار، همه را ميخکوب ميکند. او شروع علاقه خود در موسيقي را از سنين نوجواني و تحصيل در هنرستان موسيقي رقم زد. او تا کنون 3 جايزه جهاني براي انتخاب بهترين آلبوم موسيقي سنتي جهان دريافت کرده است.
باتشکر از همراهي شما عزيزان، اميدواريم مقالات آموزشگاه موسيقي راه صبا براي شما مفيد واقع شده باشد.
با درج نظرات خود، ما را در راه آموزش موسيقي ياري فرماييد.
بشر براي برقراري ارتباط از زمان انسانهاي اوليه به دنبال راه حل بوده، داشتن زبان مشترک براي رساندن منظور از کوچکترين اتفاقها حس تنهايي را از آنان ميگرفت. انسان براي زندگي جمعي خلق شده است و براي ارائه و بروز احساس و عواطف خود، درخواستها نياز به همکلام شدن دارد. اما در دنياي موسيقي به زبان گفتگوي روزانه نميتوان رجوع کرد. براي ايجاد زبان مشترک بين موسيقيدانها، نت نويسي پديد آمد. نت، الفباي موسيقي است که با هر نشانه آن متوجه يک مفهوم ميشويم. براي آموزش نت خواني و نت نويسي بايد به دنبال بهترين آموزشگاه موسيقي در تهران باشيد.
الفباي موسيقي يک دستور خط بينالمللي است. اين يعني زبان مشترک موسيقي در کل دنيا! پس تفاوتي ندارد که يک موسيقيدان ايراني ملودي را نوشته باشد يا ژاپني، هر فردي که با اين الفبا آشنايي داشته باشد ميتواند آن موسيقي را از روي نت بنوازد.
براي نواختن يک ساز و درک آن، شرط اوليه آموزش نت خواني است. نت نويسي توسط افراد باتجربه در زمينه موسيقي که ساليان سال درگير اين الفبا هستند انجام ميشود. در گذشته آموزش سازها، به صورت تئوري و عملي به هنرجو گفته ميشد، اما عملا مرجعي براي آموزش آن وجود نداشت. در واقع استاد موسيقي هر آن چه که از استاد خود آموخته بود را به هنرجو آموزش ميداد و آنان را به تکرار و تمرين تشويق ميکرد. اين محدوديت آموزشي کار را براي هنرجو سخت ميکرد. بنابراين لازم بود شخص حتما هوش و استعداد يادگيري موسيقي را داشته باشد. همچنين به خاطر سپردن قطعات و نتها خود مسئله مهمي بود. اگر علاقه خود در اين حرفه را حفظ ميکرد قطعا يکي از نوازندگان مشهور ميشد.
اين نتها بين خطوط موازي کشيده ميشوند و هر شکل آن يک مفهوم را ميرساند. نت نويسي براي هر ساز قواعد خاصي دارد. براي مثال اين تغيير در تعداد خطوط راهنماي دفترچه مخصوص نت نويسي قابل مشاهده است.
حتما ميدانيد که الفباي موسيقي از 7 نت (دو، رِ، مي، فا، سُل، لا، سي) تشکيل شده است. اما جالب است بدانيد در ابتدا نتها 6 عدد بودند. نت سي به اين الفبا پس از مدتي اضافه شد. همچنين به جاي نت دو، نت اوت وجود داشت اما به دليل دشواري در نت خواني، جايش را به نت دو داد. اين 7 نت که امروزه در جهان با آن به نوشتن ملوديهاي بينظير دست پيدا ميکنند شامل صداهاي زير و بم است که با قواعدي کنار هم نوشته ميشوند و يک راهنماي نواختن موسيقي را ايجاد ميکنند.
حتما برايتان جالب است که بدانيد اولين تمدني که به نت نويسي پرداخت يونان باستان بود. آنان هر ساله المپياد موسيقي برگزار ميکردند و در اين مراسم سازهاي ني و چنگ مينواختند. در اين مراسم يک ملودي نواخته ميشد، اما امروزه شنيدن آن ملودي براي ما چندان جذابيتي نخواهد داشت.
علاقه به موسيقي در ايرانيان از زمان پيش از اسلام نيز ديده شده، با اين وجود تلاش براي حفظ موسيقي به سبک سنت در هر کشور باعث شد تا افرادي که علاقمند در اين حوزه بودند به کمک نت نويسي به خلق موسيقيهاي مورد پسند عموم مردمان کشورشان دست بزنند. به همين خاطر لازم بود روي زمينه آموزش نت خواني پيش از نت نويسي بيشتر تمرکز کنند.
ورود دنياي نت نويسي توسط چند فرانسوي به کشور ما انجام شد. در راس اين افراد شخصي به نام آلفرد ژان باتيست لومر بود که بدون آگاهي از زبان فارسي شروع به تعليم نت نويسي به شاگردانش کرد. او پس از مدتي اقدام به تاسيس دبيرستان موسيقي کرد. شاگرداني که به مدت 6 سال پياپي در کنار آلفرد ژان باتيست لومر آموزش ديده بودند توانايي زيادي در حوزه موسيقي و تبحر خاصي در نواختن سازها پيدا کرده بودند.
سپس در سال 1302 استاد علي نقي وزيري براي اولين بار به طور رسمي مدرسه موسيقي را تاسيس کرد. نت خواني و نت نويسي 3 ساز تار، پيانو و ويولن را آموزش ميداد.
با درج نظرات خود آموزشگاه موسيقي راه صبا را در ارائه مطالب آموزش موسيقي ياري فرماييد.
ساز دف يکي از سازهاي کوبهاي است. اين ساز کوبهاي داراي يک حلقه از جنس چوب تشکيل شده که پوست روي آن قرار ميگيرد. پوست کار شده روي اين ساز هم ميتواند طبيعي باشد و يا از جنس مصنوعي باشد که هر کدام از آن داراي فوايدي است که هنرجو بسته به آن ساز مورد نظر خود را خريداري ميکند. امروزه با وجود سازهاي متنوع، افراد زيادي خواهان آموزش موسيقي دف هستند. هنرجو براي نواختن آن، با کمک دو دست خود و طبق اصول خاص، بر روي صفحه پوستي ضربه ميزند و صدا توليد ميکند. اگر اين ضربها بر اساس دانش نت نوازي؛ نواخته شود، يک قطعه موسيقي نواخته است.
ساز دف با پوست مصنوعي، هميشه کوک و خوشصداست. رطوبت را جذب نميکند و همچنين با قرارگيري در محيط مرطوب، تغيير حالت نميدهد. بوي نامطبوعي براي کساني که به اين موضوع هستند، ندارد. اما براي ساخت دف با پوست طبيعي از پوست حيواناتي مانند گوسفند، ميش، بز و گاهي آهو استفاده ميشود. البته هر چقدر که اين پوست کهنهتر باشد، باعث ايجاد صداي بهتري ميشود. اساتيد اين موضوع براي شناخت پوست نو از کهنه آن نظري هم دارند، اگر به پوست کمي آب بزنيم و از آن بوي نامطبوعي به مشام نرسيد به اين نتيجه ميرسيم که پوست کهنه و مرغوب است.
از کنارههاي حلقه چوبي، حلقههاي کوچک في با فاصلههايي يکسان از هم آويزان شده است. و اما گل ميخها در دف،
زادگاه اين ساز در قاره آسياست. اين ساز در زمان پيش از اسلام نيز مورد توجه مردم ايراني و به خصوص قوم کرد بوده است. اما اين ساز پس از اسلام تا مدتها به دليل حرام بودن موسيقي، کنار گذاشته شد و بعدها در بين درويشان کردستان بيشتر محبوب شد.
با شنيدن اسم دف، ياد ساز دايرهاي شکل ميافتيم. اما بايد بدانيم که اين ساز در شکلهاي مختلف ديگري ساخته ميشود. مانند: دف مربع، مستطيل، دف دايرهاي با حلقه يا زنگوله، دف دورويه و دف بي پوست که داراي زنگوله است. اما شنيدن اين اسامي حتما برايتان عجيب است. آن سازي که به عنوان دف ميشناسيم فرمي دايرهاي شکل دارد که بر روي آن با پوست پوشيده شده است.
اين ساز در موسيقي سنتي ايراني و موسيقيهاي مذهبي که با اذکار الهي همراه است، طرفدار دارد. موسيقي اشعاري که براي ذکر پرستش خداوند است. صداي اين ساز به صورت کلي حالت بم دارد. ساز دف قابليت اين را دارد که هم با سازهاي ديگر تلفيق زيبايي ايجاد کند و هم به صورت تکنوازي، نواخته شود.
براي هر سازي اساتيد برتري وجود دارد که ساليان سال عمر خود را براي يادگيري و پيشرفت آن گذاشتهاند. اين تلاش حرفهاي آنان مثالزدني است. به همين دليل حيف ميدانيم که نام آنان را در اين مقاله نياوريم. اسطوره شدن آسان نيست.
استاد بيژن کامکار يکي از مهمترين اعضاي گروه کامکارهاست. نوازندگي دف را در کنار پدر هنرمندش حسن کامکار آموخت. و سالهاي سال است که در عرصه موسيقي سنتي ايراني فعاليت ميکند. فعاليت او در گروههاي عارف و شيدا که از گروههاي قديمي سنتي ايراني است نيز مشاهده ميشود. همچنين کنسرتهاي بيادماندني ايشان با اين گروهها برگزار شده است.
بيژن کامکار اين استاد بزرگ، بجز ساز دف، توانايي نواختن سازهاي رباب و تنبک را هم دارند. البته که خواننده شناخته شدهاي هم در موسيقي سنتي ايراني هستند. يکي از پر رنگترين نقش او در اين همه سال اين بود که براي اولين بار اين ساز را وارد موسيقيهاي عمومي کرد. اين کار زماني که ايشان در گروه شيدا فعاليت داشتند صورت گرفت و با استقبال بينظير علاقمندان به اين ساز روبرو شد. همانطور که شاهد هستيد امروزه دف، يکي از سازهاي محبوب در موسيقي سنتي ايراني است.
موسيقي دنياي عجيبي دارد. وقتي به آن علاقمند شويد هر روز ذهنتان پذيراي آموختن هنري جديدتر ميشود. به همين دليل است که اساتيد موسيقي معمولا با چند ساز آشنا هستند. اين دريچه هنري زيبا شما را به درون خود ميکشد و روز و شبتان را با الفباي خود درگير ميکند. طعم اين درگيري لذتبخش است.اما قبل از شروع يادگيري يک ساز به خصوص ساز ايراني پيشنهاد ميکنيم با مفاهيم موسيقي دستگاهي ايران آشنا شويد. اين مفاهيم مانند يک چراغ قوه راه شما را براي يادگيري روشن ميکنند. خيلي بهتر است که با ذهني روشن اين راه شروع کنيد. به خصوص که اگر موسيقي سنتي ايراني براي شما بيگانه است. تعدادي آموزشگاه موسيقي در تهران وجود دارند که اين تئوريها را به شما آموزش ميدهند.
امروزه نبض موسيقي غربي در جامعه بيشتر به چشم ميخورد. براي افرادي که نسبت به موسيقي سرزمين خودشان تعصب ويژهاي دارند، يک احساس مسئوليت در قبال اين موضوع دارند که مانع از فراموش شدن موسيقي اصيل کشور خودشان شود. آنان براي اين کار تلاشهاي مختلفي براي ترويج موسيقي سنتي ميکنند. مطمئنا نتيجههاي خوبي هم خواهند گرفت. از اين ميان اگر چند نفر هم با آنان همراه شود بسيار مهم و ثمربخش در نتيجه اين کار است.
در اين مقاله شما را با مفاهيم کلي و موسيقي دستگاهي ايران آشنا ميکنيم.
براي آشنايي با گوشه بايد با مفهومي به نام رديف آشنا باشيد. بايد بدانيد که به مجموعه آوازها و دستگاهها در موسيقي، رديف ميگويند. رديف موسيقي ايراني شامل هفت دستگاه است که هر کدام ريتم خاصي دارد. دستگاه چهارگاه، دستگاه راست پنج گاه، دستگاه سه گاه، دستگاه شور، دستگاه ماهور، دستگاه نوا، دستگاه همايون از انواع آن است.
به هر کدام از آهنگها در رديف خاص، گوشه ميگويند که انواع مختلفي دارد که اسامي آنها با دليل خاصي نامگذاري شده است. براي مثال برخي از اسامي گوشهها از نشانههايي در طبيعت گرفته شده است، نوروز، چکاوک، سپهر و … از انواع آن است.
از برخي گوشه که به دليل اهميت آن به تکرار استفاده ميشود به آن شاهگوشه ميگويند. گوشههاي اصلي، بر روي يک نت خاص تاکيد دارند. منظور از مرکب نوازي، تغيير دستگاه در موسيقي است. در واقع زماني که نوازندگان بخواهند دستگاه موسيقي را تغيير دهند، مرکب نوازي انجام دادهاند. گوشه کرشمه را ميتوان در همه دستگاهها اجرا کرد، وزن اين گوشه اين امکان را فراهم ميکند که محدوديتي نداشته باشد.
گوشه ريتميک دو گونه هستند؛ اول گوشههايي هستند که داراي ريتم باشند و ميتوان آن را در ديگر دستگاههاي موسيقي ايران هم اجرا کرد. دوم گوشههايي که محدوديت دارند و فقط در يک دستگاه موسيقي ايران قابليت اجرا شدن دارند.
اما هر گوشه داراي جزءهاي کوچکتري هستند. آغاز، معرف، گسترش، تکميل، پايان و ختم از اجزاي يک گوشه است.
همانطور که اسمش پيداست ميتواند با خود شور و هيجاني ايجاد کند.موسيقيدانان اين دستگاه را سادهترين دستگاه موسيقي ميدانند.
در گذشته بخشي از دستگاه شور بود. در اين دستگاه موسيقي ريتم متوسطي دارد. نه شاد است و نه حزن دارد. ساده و روان است و بيشتر مورد توجه آوازخواناني که به تازگي کار خود را آغاز کردهاند، قرار ميگيرد.
اين دستگاه بسيار شبيه به دستگاه شور است. از گوشههاي آن ميتوان به چکاوک، بيداد، نيداود، عشاق، باوي، ليلي و مجنون، نوروز، شوشتري و … اشاره کرد.
يکي ديگر از دستگاههاي هفتگانه موسيقي ايران است که داراي 50 گوشه و به عنوان موسيقي با ريتم شاد شناخته ميشود. اما گوشههاي اين داراي سه بخش بم، مياني، و زير اجرا ميشود. اگر بخواهيم چند گوشه اين دستگاه را نام ببريم به گوشههاي درامد، کرشمه، شکسته، دلکش، ماهور صغير، مثنوي، خاوران و … اشاره ميکنيم.
شايد نام ساز سلانه را شنيده باشيد. اما تاريخچه آن را ندانيد. اين ساز در قرن 16 ميلادي رواج داشته و اما پس از آن دچار تغييراتي شده. در آن سالها اين سازها با 3 سيم به شکل يک ساز 3 گوش بود که نوازنده ميتوانست بر اساس نياز خود به ساز سيم اضافه کند و صداي بمتر هم ايجاد کند. گويا اين ساز چند قرن گم شده که دوباره توسط ايرانيان کشف شد. البته هيچکس نميداند که اين ساز در آن سالها چه صدايي داشته است. اين ساز بسيار شبيه به ساز عود است که دسته بلندتري دارد. اگر به اين دسته از سازها علاقمند هستيد به شما پيشنهاد ميکنيم آن را در يک آموزشگاه موسيقي در تهران به خوبي بياموزيد.
تماشاي نماد و نشانههاي قديمي از روي عکس و اثرها نشان ميداد که ايرانيان از گذشته به سازهاي زخمهاي علاقه زيادي نشان ميدادند. سازهايي که در ديرباز از آنها استفاده ميکردند با نوع امروزي تغييرات بسياري داشته است. سلايق مردم در گذشته به گونه ديگري بوده که شايد براي امروزيان قابل درک نباشد. اما موضوعي که امروزه واضح است علاقه مردم به سنتها و زنده نگه داشتن آنهاست. اگر بخواهيم روشنتر بگوييم نگاهي به طرفداران موسيقيهاي سنتي بيندازيد. ديگر مثل گذشته تنها افراد مسن طرفدار اين نوع موسيقي نيستند. حتي بيشتر افراد طالب بليط موسيقيهاي سنتي جوانان هستند. تمامي اين نشانهها به غني بودن موسيقي سنتي ايران مرتبط است.
اما ساز سلانه چگونه اختراع شد؟ اين ساز ابداعي توسط دستان هنرمند سيامک افشاري و استاد حسين عليزاده ساخته شد. اين ساز که قدمت طولاني ندارد، ظاهر آن شبيه سازي شده از سازهاي قديمي از تاريخ دور ايران است. اين ساز بسيار شبيه به ساز تنبور اما با دسته بلندتر است. ساز سلانه داراي 12 سيم است که با شنيدن آن بيشتر متوجه صداي زير بودن آن ميشويد. جالب است بدانيد که 6 سيم از اين ساز براي کوک کردن به کار ميرود و 6 سيم ديگر که داراي طنين است براي بهتر نشان دادن رنگ و هارموني موسيقي است.
دليل نامگذاري اين ساز به گفته سيامک افشاري اين است که خيلي دير به ابداع اين ساز دست زدهاند. اين سلانه سلانه پيدا کردن سازي که جايش خالي احساس ميشد، دليل نامگذاري آن است. پيدايش يک ساز جديد جسارت ميخواهد. کسي که به علم موسيقي مسلط باشد و سازي را ابداع کند که با ورودش به دنياي موسيقي نور و نوايي بيشتر پديد آيد.
به گفته استاد حسين عليزاده موضوع اختراع ساز جديد ممکن است در ذهن هر آهنگساز و نوازندهاي شکل بگيرد. اما اين که جسارت اين کار را داشتن هم بسيار مهم است. جسارتي که باعث نشود تمام چند سال تلاش در حوزه موسيقي خود را زير سوال ببرد.
با پيدايش ساز سلانه در سال 2003 ميلادي منجر به انتشار آلبومي با همين نام شد. اين آلبوم با 4 قطعه مهتاب، پگاه، آفتاب، شامگاه که قطعههاي 16، 13، 11 و 21 دقيقهاي است شما را با تکنوازي اين ساز آشنا ميکند. حسين عليزاده در اين آلبوم بداهه نوازي را در دستگاه بيات اصفهان، بيات کرد افشاري و سه گاه نواخته است. در واقع اين ساز ترکيبي از سازهاي تنبور، سه تار و بربط است اما صدايي کاملا متفاوت دارد.
به طور کلي اکثر نوازندگان ايراني نظرشان بر اين است که سازهاي سنتي ايراني براي تکنوازي مناسبند و خيلي سخت با بقيه سازهاي ارکستري هماهنگ ميشوند. همچنين اين سازها را ميتوان بداهه نواخت. يعني نوازنده با حس و حال خود شروع به نواختن قطعه دلخواه خود کند و تمامي نتهاي آن را به دست خود گيرد و بنوازد. در بداهه نوازي، نوازنده بر اساس حس و حال آني و در همان لحظه خود شروع به نواختن ميکند. نيازي ندارد که روزها براي نوشتن نت زمان بگذارد و ملودي خاصي را تمرين کند. حتي ممکن است از همان بداهه نوازي يک قطعه شاهکار پديد آيد. وقتي نوازنده از بداهه نوازي خود راضي باشد حال آن را تبديل به ملودي ميکند.
موسيقي عضو جدا نشدني در زندگي ماست. شنيدن آن حالمان را عوض ميکند. سبک زندگي امروزي سبب بروز مشکلاتي مانند استرس، بيخوابي، اضافه وزن، عصبانيت و … شده است. اگر به شما بگوييم تمامي اين مشکلات گاهي با موسيقي بهبود ميآيد بيراهه نگفتهايم. در ادامه از فوايد موسيقي درماني برايتان ميگوييم.
از زماني که پا به اين دنيا گذاشتهايم با موسيقي آشنا شدهايم. به نظرم اولين بار که با نواي موسيقي آشنا شدهايم، لالايي و شعرهاي کودکانهاي است که شنيدهايم. اين علاقه به اين دهه و اين قرن باز نميگردد. از ابتداي خلقت بشر، ايجاد نوا و صداهاي ريتميک مورد توجه بوده که هر کدام از آن رفتارها بيانگر موضوعي بوده است. چرا که امروزه هم براي هر مراسمي نواي مخصوصي را تعيين کردهايم. البته خيلي از افراد هم هستند که علاقه دارند خودشان به نواختن بپردازند، به همين دليل آموزش موسيقي را شروع ميکنند و با آن به يکي از علاقمنديهاي خود ميرسند.
در دنياي امروزي که آلودگي صوتي در آن بيداد ميکند يک هندزفري همراه و يار هميشگي ماست. عدهاي از افراد بدون توجه به نوع موسيقي و تنها براي سرگرمي موسيقيهاي داخل دستگاه خود را پخش ميکنند. اما عدهاي هم هستند که بسيار حرفهاي به معاني اشعار و نواختن موسيقي در يک قطعه توجه ميکنند و سبک موسيقي خاصي را هميشه ميپسندند.
براي موسيقي درماني بايد سلايق خود را بشناسيم. بايد بدانيم چه نوع موسيقي حالمان را خوب ميکند. که در مواقع وم با گوش دادن به آن روحيه قبلي خود را به دست آوريم.
موسيقي درماني شامل دو دسته اصلي است. دسته اول موسيقي است که در ذهن و جسم شما تحرک ايجاد کند و باعث انرژي بخشي در شما شود. و اما دسته بعدي موسيقيهاي آرامش بخشي هستند که معمولا براي درمان بيخوابي يا تمرکز گوش داده ميشود.
براي کاهش وزن راههاي زيادي وجود دارد که براي هر فردي يکي از آن راهها به خوبي جواب ميدهد. طبق تحقيقات گوش دادن به يک آهنگ ملايم در موقع صرف غذا ميتواند بر روي اشتهاي شما تاثير بگذارد. اين موضوع باعث ميشود غذاي کمتري بخوريد. اگر براي تکميل اين روش سعي کنيد نور محيط را هم کم کنيد بسيار بهتر نتيجه خواهيد گرفت.
اگر رستورانداران به اين موضوع آگاه باشند هيچگاه براي فروش خود دست به چنين کاري نميزنند. البته بسيار ديدهايم که در رستورانها از موسيقيهاي شادتر استفاده ميشود. اين موضوع تاثير مستقيم بر روي ميل غذايي شما ميگذارد.
براي داشتن يک رژيم موفق از روش موسيقي درماني بهره گيريد. در هنگام صرف وعده غذايي خود يک موسيقي ملايم پخش کنيد. با اين کار شما غذاي خود را آهستهتر نوش جان ميکنيد و زودتر احساس سيري به سراغتان ميآيد، در نتيجه زودتر از غذاي خود دست ميکشيد.
روانشناسان دريافتهاند موسيقي سطح استرس شما را تا حد زيادي کاهش ميدهد. به همين دليل به شما توصيه ميکنيم قبل از قرارگيري در شرايط سخت مانند امتحان يا کنکور چند قطعه موسيقي گوش دهيد. آرامش به ذهنتان باز ميگردد و شما آماده شرکت در جلسات امتحان ميشويد. شما با اين کار بعد رواني خود را آماده و تقويت ميکنيد.
حتما بارها و بارها برايتان پيش آمده است که گوش دادن به نواي آرامبخش يک موسيقي ملايم، تشويش و اضطراب را از ما دور مي کند. همين موضوع ثابت کننده اين است که موسيقي درماني ميتواند آرامش را به روح و جسم ما بازگرداند.
اما اين کار را فقط قبل از امتحان انجام ندهيد. در ورزشهاي يوگا بسيار از اين شيوه استفاده ميکنند. همچنين در باشگاههاي ورزشي پس از انجام ورزشهاي سنگين سعي ميکنند چند دقيقه پاياني جلسه را با موسيقي ملايم بگذرانند که آرامش را به اعصاب خود بازگردانند و جلسه ورزشي خود را تکميل کنند.
در برخي از مراکز پزشکي با پخش موسيقي بيماران خود را به آرامش دعوت ميکنند. با اين کار شما با روحيه بهتر براي درمان خود به پيش پزشک مراجعه خواهيد کرد.
?
زماني که علاقه نواختن يک ساز را در خود احساس ميکنيم و وقت و هزينهاي را براي آن صرف ميکنيم بايد به دنبال نتيجه آن باشيم. آموختن يک ساز تنها خريد آن و پرداخت هزينه کلاسهاي موسيقي نيست. گام بزرگي که بايد در اين راستا برداريد تمرين موسيقي است. اما براي اين مرحله نيز بايد وقت بگذاريد. پشتکار شما در اين مرحله نشان ميدهد که آيا شما يک نوازنده خوب ميشويد يا خير.
اما نوازندگي فقط تمرين نيست. شما بايد در مرحله اول ساز مورد نظر خود را با دقت انتخاب کنيد و در يک آموزشگاه معتبر دوره آموزش موسيقي ببينيد. سپس بعد از هر جلسه آموزش، براي تمرين موسيقي خود وقت بگذاريد. در ماههاي اول ممکن است کمي اعتماد به نفس خود را از دست بدهيد؛ طبيعي است. به هر حال درگير آموزش يک هنر جديد هستيد. اما در کنار همه اين موارد دو موضوع مهم ديگر براي موفقيت شما در هنر موسيقي شرط است. علاقه و استعداد. اين دو مشخصه را بايد در خود جستجو و درک کنيد. اگر به ساز و موسيقي علاقه زيادي داريد دليل محکمي براي استعداد نواختن نيست. اما اگر تمامي اين شرايط براي شما مهيا باشد ورود شما را به دنياي نوازندگي و موسيقي خوشآمد ميگوييم.
در تمرينهاي اول نگران نباشيد و اعتماد به نفس خود را از دست ندهيد. سعي کنيد يک نسخه تصويري از نواختن استادتان تهيه کنيد. اگر چنين امکاني را نداشتيد باز هم راهحلي براي درست نواختن داريد. با تکيه بر دفترچه نت خود تمرين را آغاز کنيد. اما نکته بسيار مهم اين است که در همان روز آموزش، تمرين موسيقي را انجام دهيد. وجود وقفه در تمرين احتمال فراموشي نکات را در ذهن شما بالا ميبرد. يادتان باشد هر قطعهاي که امروز به خوبي مينوازيد، در گذشته براي شما سخت بوده و تازگي داشته است. اما شما بر اثر تمرين مداوم و اصولي توانستهايد آن را به خوبي درک کنيد.
نتهاي قطعه جديد را چندين بار بررسي و در ذهن خود مرور کنيد. حرکات ريتم آن را تمرين کنيد. سپس دستهاي خود را در جاي صحيح روي ساز جايگذاري کنيد. پيشنهاد ميکنيم قبل از نواختن و تمرين، حرکات دست خود را به صورت تمريني بر روي ساز تغيير دهيد. با اين کار انگيزه براي نواختن پيدا ميکنيد. زماني که بر حرکات دست خود مسلط شديد حال نوبت اين است نواختن را شروع کنيد. البته آرام آرام. نيازي نيست از همان ابتدا سرعت دستان خود را بالا ببريد. شما بايد گامهاي تمرين را آرام برداريد تا به يک نتيجه درست برسيد.
هميشه ساز خود را در دسترس و جايي که براي تمرين راحت هستيد قرار دهيد. اين به شما کمک ميکند که تا احساس کرديد ميتوانيد بنوازيد، بدون آن که چند دقيقه مشغول درآوردن ساز از کيفش باشيد، آن را در دستانتان بگيريد و به تمرين بپردازيد.
بهترين لحظه را براي تمرين موسيقي خود در نظر بگيريد. احساس خستگي نکنيد. ترجيحا فضا آرام باشد تا تمرکز شما کاملا بر روي تمرين باشد. با هر بار تمرين به نتها و حرکات دست خود نگاه کنيد تا در ذهنتان به خوبي بماند. همچنين سعي نکنيد ساعات تمرين را در هر نوبت زياد کنيد. اين کار باعث ددگي شما از موسيقي ميشود. اما يک نظم مناسب براي تمرين داشته باشيد. براي مثال يک برنامهريزي صحيح براي خود داشته باشيد. به خود قول دهيد هر روز سر يک ساعت مخصوص به تمرين موسيقي بپردازيد.
شما بايد تمرين را به صورت روزانه انجام دهيد تا بهرهوري لازم را از اين زمانها ببريد.
گاهي قطعه ضبط شده را گوش دهيد. در نسخه شنيداري موسيقي ميتوانيد ضعف صداي توليد شده توسط نواختن خود را بشناسيد.
به سازهاي کليددار، سازهاي کلاويه اي ميگويند. سازهايي مانند پيانو، ملوديکا، ارگ و آکاردئون. نوازنده تمام هنر و احساس خود را از طريق دستانش بر روي ساز انتقال ميدهد و آن را به گوش شما ميرساند.
براي نواختن دو ساز پيانو و ارگ معمولا پشت صندلي مينشينند که اين نشستن خود آداب خاصي دارد. نحوه قرار گرفتن جلوي ساز، ميزان حرفهاي بودن شما را نشان ميدهد. بنابراين سعي کنيد از همان روزهاي ابتدايي تمرين خود اين آداب را به خوبي بياموزيد و به آن عادت کنيد. در واقع آموزش موسيقي خود يک جنبه است و نحوه نشستن مقابل آن و گرفتن ساز در دستان موضوع ديگري است.
زماني که اصول صحيح آن را از همان ابتدا به شکل موازي پيش ببريد برايتان به شکل يک عادت درست درميآيد و آماده يادگيري بيشتر ميشويد. اين سه ساز کلاويهاي با هم تفاوتهايي دارند. از همه آن نميتوانيد انتظار يک کيفيت صدا را داشته باشيد. حتي جدا از صدا، نحوه نواختن آنها با هم متفاوت است. اين موضوع را گفتيم چرا که خيلي از افراد گمان ميکنند اگر يکي از اين سازها را بياموزند، توانايي نواختن باقي سازهاي کلاويه اي هم بدون آموزش دارند.
حتما شنيدهايد که ميگويند پيانو مادر سازهاست. اما ممکن است دليل آن را ندانيد. پيانو داراي 7 اکتاو در وسعت صدا دارد. اهميت يادگيري اين ساز براي دانشجويان رشته موسيقي روشن است. آنان با يادگيري ساز ميتوانند اصول آهنگسازي را بياموزند.
براي نواختن پيانو، علاوه بر نحوه نشستن روي صندلي مقابل آن بايد نحوه صحيح گذاشتن دستان خود را هم بدانيد. تمامي اين نکات توسط استاد موسيقي به شما آموزش داده ميشود. اما براي اين که در ذهنتان به خوبي جا بيفتد نياز به تمرين مداوم خواهيد داشت.
قبل از نواختن انگشتان دست خود را به شکل خميده بر روي کلاويه ها قرار دهيد. اين نکته بسيار مهمي براي نواختن سازهاي کلاويه اي است. شما نميتوانيد انگشتان خود را صاف نگه داريد و توقع داشته باشيد حرفهاي بياموزيد. اما اين کار دلايل مفيدي هم براي شما دارد. با خميده بودن انگشتان، دستان شما ديرتر خسته ميشوند و همچنين تسلط بيشتري براي فشار دادن کلاويههاي سفيد و سياه خواهيد داشت.
کيبورد از نظر وسعت صدا 5 اکتاو دارد. اما از نظر صدا نبايد توقع شنيدن صداي پيانو را داشته باشيد. اما در عوض قابليتهاي ويژهاي براي موسيقي دارند که دست شما را باز ميگذارد. کيبوردها ميتوانند به کامپيوتر، بلندگو، ميکروفون متصل شوند. همچنين ميتواند براي آن به صورت جداگانه پدال پيانو خريداري کنيد. حساسيت کلاويههاي و سرعت ريتم موسيقي را تنظيم کنيد. به صورت کلي با کيبوردها دستتان براي نواختن بسيار باز است.
طبق آمار اولين سازهاي ارگ به زمان 200 سال قبل از ميلاد باز ميگردد. قدمت اين ساز طولاني و در کشورهاي غربي طرفداران زيادي داشته است. نوازنده با ارگ ميتواند صداهاي متفاوتي از انواع سازها را با اين ساز توليد کند.
آکاردئون از جمله سازهاي کلاويه اي است که صداي آن برايتان حس نوستالژي دارد. اين ساز بادي و کلاويه دار است. اين ساز را هم ميتوان به صورت ايستاده نواخت و هم به صورت نشسته. ساز را در بين دو دست خود ميگيرند و به کمک يک بند بر روي شانه خود محکم نگه ميدارند تا وزن آن را بهتر تحمل کنند. دستان شما بايد فقط براي نواختن باشد، اگر بخواهيد وزن ساز را هم با دستان کنترل کنيد، کار نشدنياي است. در قسمت وسط ساز آکاردئون مجاري هوا قرار دارد که نوازنده با باز و بسته کردن آن، صداي ساز را توليد ميکند.
ماهيت اين ساز به اروپا و در قرن نوزدهم بازميگردد. البته ساز ملوديکا نيز شباهتي به آکاردئون دارد. ملوديکا هم مانند اين ساز توسط مجاري بادي و کلاويه نواخته ميشود. يک لوله به اين ساز متصل است که شما با دميدن داخل آن، شروع به نواختن ميکنيد و صداي ساز خود را ميشنويد.
نام جوزپه وردي بر تارک اپرا ميدرخشد. جوزپه فورتونينو فرانچسکو وردي (Giuseppe Fortunino Francesco Verdi) موسيقيدان و آهنگساز ايتاليايي سبک رمانتيک در اوايل قرن نوزدهم (1813-1901) است. بيشتر ساختههاي وردي در زمينه اپرا نوشته شده و در بين مردم جهان محبوبيت دارد. صاحبنظران موسيقي اهميت وردي در آهنگسازي اپرا را همتراز بتهوون در سمفوني ميدانند. پر بيراه نيست اگر بگوييم هيچ آهنگساز ايتاليايي به اندازه وردي به شهرت و محبوبيت نرسيده است.
در يادگيري موسيقي پشتکار و تمرين بسيار اهميت دارد. حتي اگر بهترين آموزشگاه موسيقي در تهران را هم انتخاب کنيد و در نزد بهترين اساتيد نواختن ساز را ياد بگيريد ولي اگر تمرين کافي نداشته باشيد نتيجه مطلوبي نخواهيد گرفت.
«اوبرتو» اولين اپراي وردي بود که در سال 1839 در ميلان توليد شد. اين اپرا موفقيتهاي بسياري را براي وردي به همراه داشت. مرگ همسر وردي همزمان با دومين اپراي او با نام «سلطنت يک روزه» اتفاق افتاد. اجراي اين اپرا با شکست مواجه شد به طوري که وردي تصميم گرفت آهنگسازي را براي هميشه کنار بگذارد. بعدها با تشويق مرلي رئيس لا اسکالاي ميلان اپراي «نابوکا» را ساخت. اولين اجراي اين اپرا در سال 1842 شهرت فراواني را براي وردي به همراه داشت.
بسياري از صاحبنظران عقيده دارند اپراي مکبث وردي مهمترين و اصيلترين اپرايي است که وردي نوشته است. اين اپرا در سال 1847 براي اولين بار به دور از داستان عاشقانه ساخته شد. اپراي «اورشليم» اولين اثر وردي بود که در سبک اپراي بزرگ فرانسوي ساخته شد.
اپراي ريگولتو در سال 1851 بر اساس نمايشنامهاي از ويکتور هوگو با عنوان سرگرميهاي شاهانه ساخته شد. اين اپرا با وجود صحنههاي دراماتيک و تاثيرگذار به ويژه در صحنه پاياني به عنوان يکي از اپراهاي مشهور وردي شناخته ميشود. اپراي ريگولتو به همراه ايل تراواتوره و لا تراوياتا به سهگانههاي جوزپه وردي مشهور هستند.
اوج اپراهاي وردي در فاصله سالهاي 1855 تا 1867 بود. سه اثر آخر وردي در اپرا برجستهترين آثار او محسوب ميشوند. اپراي آيدا با وجود صحنههاي تماشايي با بالهها و همسراييها يک اپراي شکوهمند است. اپراهاي اتلو و فالستاف آثار اخير وردي هستند و نسبت به آثار قبل او پختگي موسيقايي بالاتري دارند. وردي در سن هفتاد و سه سالگي اپراي اتلو را بسيار توانمند و پر احساس آفريده است. فالستاف آخرين اپراي وردي شاهکاري کميک است که در حرف نهايياش ميگويد دنيا سراسر يک شوخي است!
وردي ميگويد: «در مقوله نمايش طولاني بودن مترادف کسالتبار بودن است و سبک کسلکننده از هر سبک ديگري بدتر.» وردي کارهايش را براي عامه مردم که سرگرمي اصلي آنها اپرا بود ميساخت.
وردي در طول دوره فعاليتش از آهنگسازاني نظير روسيني، بليني، جياکومو ميربر و به ويژه از جاتانو دونيزتي و ساوريو مرسادانته تاثير گرفته است. تنها آثاري که بدون هيچ تاثيرگذاري از ديگران نوشته شده اپراهاي اتلو و آيدا بوده است.
وردي همواره دنبال موضوعاتي بود که استعدادش در موسيقي را نشان دهد و عطش او را در اين هنر فرونشاند. او ارتباط تنگاتنگي با سرايندگان آثارش داشت و تاکيد داشت تمام جزئيات حتي به ظاهر بياهميت روايت شود تا غناي نمايشي صحنه حفظ شود.
جوهره اپراهاي وردي ملودي آوازي است. در اپراهاي وردي دوئتها، تريوها و کوارتتهاي بسياري وجود دارند که نشاندهنده احساسات اوست. همسراييها نظير همسرايي کوليها، راهبها، کاهنان مصري و… در اپراهاي وردي نقش بسيار مهمي دارند.
منتقدان آثار وردي عقيده دارند او توجه کمي به مسائل تکنيکي آهنگسازي داشت و در واقع در اين زمينه فاقد توانايي بود. وردي در اين باره ميگويد: «در ميان تمام آهنگسازان چه پيش از اين و چه پس از اين، من از همه کمتر آموختهام! با اين حال آموختن موسيقي به معناي دريافت درک و دانش موسيقي نيست».
جوزپه وردي در سال 1901 دچار سکته قلبي شد و از دنيا رفت. در مراسم خاکسپاري اين آهنگساز برجسته در ميلان بزرگترين اجراي عمومي در تاريخ هنر ايتاليا با ترکيبي از چند ارکستر و کر شامل 820 خواننده و نوازنده به رهبري آرتورو توسکانيني برگزار شد.
سبک موسيقي رمانتيک از اواخر قرن هجدهم ميلادي در موسيقي کلاسيک غربي ايجاد شد. اين موسيقي ارتباط تنگاتنگي با نهضت رمانتيک دارد. هنر اين دوره به روحيات شخصي هنرمندان بستگي داشته است و برخلاف آثار دوره کلاسيک که در آنها منطق و عقل نسبت به احساسات اولويت دارد، آثار موسيقي دوره رمانتيک سرشار از عواطف و احساسات انساني است.
اگر به سازهاي کلاسيک علاقهمند هستيد و يادگيري آن را در برنامههاي شخصي خود قرار دادهايد درباره استاد و آموزشگاه موسيقي تحقيق کنيد. آموزشگاه موسيقي در تهران زياد است مهم اين است آموزشگاهي را انتخاب کنيد که عملکرد خوبي در آموزش موسيقي داشته باشد و هنرجويان بيشتري از آن رضايت داشته باشند.
توجه به فرم موسيقي بيشتر در آثار دوره کلاسيک ديده ميشود در حالي که در آثار موسيقي دوره رمانتيک بيان احساسات و حالتهاي دروني از اهميت برخوردار است و به زيباييهاي فني کمتر پرداخته شده است. در واقع در دوره رمانتيک بسياري از قواعد خشک موسيقي کلاسيک شکسته شد.
روشني و وضوح از جنبههاي مهم آثار موسيقي کلاسيک بود که در موسيقي رمانتيک جاي خود را به نوعي ابهام و بيان سمبوليک داد. تجارب بتهوون منبع عظيم الهام براي شکلگيري آثار موسيقي رمانتيک به شمار ميآيد.
اصطلاح موسيقي برنامهاي که در سبک موسيقي رمانتيک مورد استفاده قرار گرفته به نوعي از موسيقي سازي اشاره دارد که داراي موضوعاتي شاعرانه، توصيفي يا حتي داستاني باشد. آهنگسازان اين دوره نظير مندلسون، شومان، برليوز، ليست، دبوسي و ريچارد اشتراوس نهايت کوشش خود را در نوشتن موسيقي برنامهاي به کار بردند. در اين دوره کمابيش هر آهنگسازي داراي موسيقي برنامهاي بوده است.
يک قطعه موسيقي برنامهاي احساسها، شخصيتها و رخدادهاي يک داستان مشخص را عينيت ميبخشد و صداهاي طبيعت را تداعي ميکند. براي مثال در رومئو و ژوليت اثر چايکوفسکي که با الهام از اثر شکسپير نوشته شده است در بخشي که به خصومت خانوادههاي رقيب پرداخته شاهد موسيقي پراضطرابي هستيم. عشق دوران جواني را با ريتمي نرم و لطيف و سرنوشت مصيبتبار دلدادگان را با مارش عزا تجسم ميکنيم.
موسيقي برنامهاي در اشکال مختلف از زمانهاي قديم وجود داشته است اما در دوره رمانتيک که موسيقي ارتباط تنگاتنگي با ادبيات پيدا کرد بيش از پيش جلوه کرد. سرودن شعر موسيقيايي و نواختن موسيقي شاعرانه در دوره رمانتيک مورد درخواست هنرمندان حوزه ادبيات و موسيقي بود.
شوپن نماد موسيقيدانان عصر رمانتيک است. فرانتس شوبرت، روبرت شومان، چايکوفسکي و يوهان برامس نيز از ديگر بزرگان موسيقي اين دوره هستند.
اکثر آهنگسازان اين دوره با ادبيات و علوم ديگر آشنايي کافي داشتند و موسيقي و شعر از هم تاثير فراواني ميگرفتند. در قرن نوزدهم موسيقيِ سازي يعني موسيقي که تنها براي ساز نوشته شده بود بدون کلام و شعر ميتوانست ارتباط احساسي خوبي با مخاطبان برقرار کند. موسيقي سازي در دوره رمانتيک به اوج خود رسيد.
رابطه ميان موسيقي و شعر از مهمترين دوگانگيهايي است که در موسيقي دوره رمانتيک وجود دارد. قطعات آوازي با نام ليد يکي از فرمهاي رايج موسيقي قرن نوزدهم است که آهنگسازاني مانند شوبرت، شومان، برامس و هوگو ولف در آنها ارتباط و همبستگي ويژهاي بين موسيقي و شعر به وجود آوردند. حتي در موسيقي سازي آهنگسازان برجسته دوره رمانتيک که فاقد کلام است روح تغزلي حس ميشود. در مجموع تمايلات ادبي و ديگر هنرها بسيار بر موسيقي دوره رمانتيک تاثيرگذار بوده است.
از ديگر ويژگيهاي اين دوره بهره از هارموني رنگارنگ بود. هارموني کروماتيک که آکوردهاي آن داراي صداهايي جز صداهاي معمول در هر گام رايج ماژور با مينور هستند در دوره رمانتيک بيشتر به کار گرفته شد. آکوردهاي کروماتيک به آثار موسيقي رمانتيک رنگ و حرکت بخشيدند.
شوبرت، کارل ماريا فون وبر، هوفمان و… در دوره پيشارمانتيک از سال 1810 تا 1830? شومان، برليوز، شوپن، مندلسون و… در دوره رمانتيک از سال 1830 تا سال 1855? برامس، واگنر، بروکنر، جوزپه وردي و… در عظمت رمانتيک از سال 1855 تا 1890 و مالر، ريشارد اشتراوس، کلود دبوسي و… نسل تريستان از سال 1890 تا سال 1910?
در دوره رمانتيک آهنگسازاني نظير نيکولو پاگانيني و پابلو دو ساراساته نيز حضور داشتند که بيشتر به عنوان نوازندگان بزرگ ويولن شناخته ميشوند.
در سراسر دنيا سبکهاي موسيقي بسياري وجود دارد. از موسيقي کلاسيک و باروک گرفته تا موسيقي امپرسيونيسم، مينيمال، پاپ، راک، پانک راک، اپرا، جاز، بلوز، هيپ پاپ، رپ، کانتري، الکترونيک، متال و موسيقي عصر نو (New Age). سبک موسيقي يک قطعه شنيداري، نشاندهنده دوره زماني، ريشههاي منطقهاي، تکنيک اجرا و سازهاي استفادهشده در آن قطعه موسيقي است. در تقسيمبندي دورههاي هنري در بخش موسيقي چهار دوره اصلي در نظر گرفته شده است. سبک موسيقي باروک (Baroque Music) اولين سبکي است که پس از رنسانس بين سالهاي 1600 تا 1750 ادامه داشته است. در اين مقاله قصد داريم با سبک موسيقي باروک بيشتر آشنا شويم.
واژه باروک به معني استادانه زينت کردن و ماهرانه درست کردن است. اينها ويژگيهاي هنرهاي دوره باروک در نقاشي، موسيقي، معماري و… است که نشاندهنده اشرافيت و قدرت حکومتهاي اروپايي بوده است.
اگر علاقهمند به موسيقي کلاسيک هستيد و در نظر داريد نواختن سازي از سازهاي کلاسيک را بياموزيد حتما بهترين آموزشگاه موسيقي را انتخاب کنيد تا ظرافتهاي اين هنر بينظير را بهتر ياد بگيريد.
ويژگي مهم موسيقي باروک يگانگي يا به بيان بهتر يکنواختي حالت موسيقي است. اگر قطعهاي از موسيقي باروک آرام و ملايم آغاز شود تا انتها همانطور خواهد بود و اگر هم موسيقي در آغاز شاد باشد تا آخر اين حالت ادامه پيدا ميکند. البته آثار آوازي باروک از اين قاعده مستثني هستند.
آهنگسازان دوره باروک براي هر حس و حالت انساني زباني خاص و مشترک ايجاد کرده بودند تا حسي مشترک را به همه افراد شنونده قطعات موسيقي انتقال دهند. اين کار باعث شده بود حتي افراد هم براي ابراز حالتهاي خاص شخصي از اين آهنگها استفاده کنند.
ريتم هم در سبک موسيقي باروک به جز در موارد اندکي تغيير نميکند و پيوستگي دارد. تم اوليه قطعه موسيقي به شکلهاي مختلف براي مثال حالتهاي سوالي و جوابي تکرار ميشود. شايد تصور شود موسيقي دوره باروک به دليل پيوستگي قطعات و تکرار پياپي يک ايده در ملودي يکنواخت است اما در واقع با ريزهکاريهاي فراوان تزئين شده است. به همين دليل اغلب افرادي که شنونده حرفهاي موسيقي نيستند موسيقيهاي باروک را شبيه به هم ميدانند.
موسيقي باروک تاکيد بر ضرب دارد و اين ويژگي تفاوت اصلي موسيقي باروک با آثار موسيقي رنسانس محسوب ميشود. در موسيقي باروک موسيقي سازي و آوازي از يکديگر جدا شدند و قواعد جديد هارموني تدوين شد. در اين موسيقي سازهاي بادي بيشتر مورد استفاده قرار گرفته است و استفاده از سازهاي کلاويهاي شکل گرفت.
بافت موسيقي دوره باروک پلي فونيک است و حداقل دو يا چند خط ملودي توجه شنونده را به خود جلب ميکند. بافت پلي فونيک از اجراي همزمان چند خط ملوديک و مجزا به وجود ميآيد. اين بافت باعث کامل شدن موسيقي شده و به آن بعد ميبخشد.
در انتهاي دوره باروک موسيقي داراي بافت چندصدايي بود. خطهاي مربوط به سوپرانو و باس مهمترين خطهاي ملودي اين دوره محسوب ميشدند و براي افراد جذابيت بيشتري داشتند.
دوره موسيقي باروک در فاصله ميان دوره رنسانس و دوره کلاسيک قرار دارد. اين دوره به سه دوره آغازين (1600-1640)، دوره مياني (1640-1680) و دوره پاياني (1680-1750) تقسيم شده است. دوره پاياني باروک نماينده آثار مشهور موسيقي باروک محسوب ميشود اما موسيقيداناني نظير مونتهوردي دوره آغازين را به يکي از انقلابيترين دورههاي تاريخ موسيقي تبديل کردهاند.
در دوره آغازين باروک موسيقيدانان ايتاليايي بر اساس متنهاي پرشور و احساس اين دوره اپرا را به تاريخ هنر معرفي کردند. در اين دوره صداهاي آوازي با خطهايي ملوديک همراهي ميشدند.
در دوره مياني موسيقي باروک يک سبک جديد متاثر از ايتاليا در تمام کشورهاي اروپايي گسترش پيدا کرد. ويژگي مهم اين دوره اهميت موسيقيسازي بود و در ميان سازها خانواده ساز ويولن محبوبيت بيشتري در ميان مردم داشت.
در دوره پاياني موسيقي باروک جنبههاي هارموني پديد آمدند. موسيقي پلي فونيک مجددا اوج گرفت و يوهان سباستين باخ نهايت هنر خود را به هنر عرضه کرد.
يوهان سباستين باخ به عنوان نماد موسيقي باروک شناخته ميشود. فردريک هندل، کلوديو مونتوردي، آرکانجلو کورلي و آنتونيو ويوالدي نيز از ديگر بزرگان موسيقي دوره باروک هستند.
فلوت يکي از سازهاي بادي است که از جنس ف يا چوب ساخته ميشود. شکل ظاهري اين ساز بسيار شبيه به ساز ني است، اما با طول کمتر. البته براي نواختن لازم است آن را به صورت پهنا بگيريد و بنوازيد. به همين دليل تشخيص آن در يک گروه شلوغ ارکستري از ميان جمعيت کار آساني است. چرا که اين ساز به شکل خاصي در دستان شما قرار ميگيرد و نواخته ميشود.
شما اين ساز را ميتوانيد در آموزشگاه موسيقي راه صبا بياموزيد. اين آموزشگاه را ميتوانيد براي آموزش موسيقي به کودکان خود انتخاب کنيد.
صداي اين ساز از طريق هدايت هوا به داخل آن ايجاد ميشود و شما ميتوانيد از طريق سوراخهايي که بر روي ساز ايجاد شده، نتهاي مختلفي را براي نواختن قطعه مورد نظر خود تغيير دهيد. اين تغيير صدا به کمک انگشتان شما انجام ميشود. بايد دقت داشته باشيد که براي يادگيري اين ساز به يکي از مراکز آموزش موسيقي معتبر مراجعه کنيد تا آموزش اين ساز را از ابتدا به صورت صحيح و اصولي بياموزيد.
طول فلوت معمولا 66 سانتي متر است و طول قطر آن حدود 2 سانتي متر است. در صورتي که فلوت از ف ساخته شده باشد، جنس آن يکي از فهاي نيکل نقره، مس، روي و حتي طلا است.
فلوت يکي از قديميترين سازهاي جهان است. قدمت آن به حدود 900 سال قبل از ميلاد مسيح برميگردد و موسيقيدانها بر اين باورند که مبدا پيدايش اين ساز در کشور چين و سرزمينهاي شرقي بوده است. اين فلوتها از جنس چوب گياه بامبو ساخته ميشد. پس از اين، ساز فلوت مورد توجه يونانيان قرار گرفت. اما آنها به سليقه خود ساز را تغيير دادند. فلوت ساخته شده توسط آنها داراي 6 سوراخ بود و از انتهاي ساز نواخته ميشد.
اين ساز از قرن 12 مورد توجه اروپاييان قرار گرفت. آنها از اين ساز بادي در موسيقيهاي نظامي استفاده ميکردند. سپس در قرن هفدهم اين ساز به عنوان مهمترين ساز در موسيقيهاي ارکستري دربار شناخته ميشد.
براي اين ساز در قرن هفدهم اتفاقات مهم ديگري هم افتاد. در اواخر اين قرن ساختمان اين ساز با 3 قسمت متفاوت معرفي شد. سر، بدنه و پايه ساز.
امروزه اين ساز انواع مختلفي دارد که در ادامه به شما معرفي ميکنيم.
اين ساز هم مانند سازهاي ديگر انواع مختلفي دارد. ممکن است هر کشوري بر اساس سليقه موسيقي خود در ساختار يک ساز تغييراتي ايجاد کند تا با فرهنگ مردمان آن کشور همخواني بيشتري پيدا کند. فلوت هم در کشورهاي مختلف طرفداران خاصي پيدا کرد و انواع مختلفي از خود را به جامعه موسيقي نشان داد. از ميان همه مدلها، فلوت کليد دار بيشترين طرفدار را دارد که نام اصلي آن بوهم است.
فلوت باس يکي از مدلهاي اين ساز است که توسط يک شخص ايتاليايي ساخته شد. صداي اين ساز همانطور که از نامش پيداست، به صورت بم است. اين فلوت معمولا از جنس نيکل يا نقره ساخته ميشود. شکل ظاهري آن کمي با فلوتهاي معمولي متفاوت است. فلوت باس به شکل حرف J و با سر خميده است.
فلوت آلتو نيز از لحاظ شکل ظاهري به فلوت باس نزديک است. البته اين مدل به شکل فلوت معمولي هم ساخته ميشود. به اين ساز، فلوت سل هم گفته ميشود. زيرا نتهاي آن يک چهارم پايينتر از آن نتي که نوشته ميشود به صدا درميآيد.
فلوت پيکولو يک ساز کوچک است که آن را گاهي فلوت اکتاو نيز ميگويند. جنس ساخت آن معمولا از عاج، شيشه و چوب است. اما امروزه از جنسهاي ديگر فات، پلاستيک و رزين هم ساخته ميشود. اما شايد بپرسيد چرا به آن فلوت اکتاو ميگويند. اين ساز يک اکتاو بالاتر نواخته ميشود و صداي آن به گوش ميرسد. اين ساز يک نقطه ضعف دارد. آن هم اين است که قابليت نواختن نت C را نداريد.
موسيقي روح و روان ما را نوازش ميکند. شروع يادگيري چنين هنري لازمه هوش و استعداد افرادي است که بتوانند احساس خود را از طريق دستان خود بر روي ساز بياورند. اگر احساس ميکنيد ميتوانيد در آينده يک نوازنده يا کارشناس موسيقي متبحر شويد رشته موسيقي انتخاب مناسبي براي شماست.
براي يادگيري حرفهاي اين رشته بهتر است تحصيلات خود را در دانشگاههاي معتبر هنر بگذرانيد سپس به دنبال بهترين آموزشگاه موسيقي در تهران باشيد تا بتوانيد به صورت تخصصي ساز مورد نظر خود را براي يادگيري آغاز کنيد.
براي اين که در هر رشته تحصيلي موفقيت خود را به دست آوريد لازم است خاصتر از باقي افراد باشيد. اما اين خاص بودن را در دنياي موسيقي چگونه ميتوان تعريف کرد؟ امروزه هنرمندان زيادي هستند که از سبک هم تقليد ميکنند. ممکن است اثري که ثبت ميکنند براي شنونده تا مدتي هم گوشنواز باشد، اما اگر اين اثر را به سبک ديگري يا متفاوتتر خلق کنيد طرفداران بيشتري را به سمت خود ميکشاند. اما قبل از همه اين مسائل سعي کنيد موسيقي را از پايه بياموزيد.
تحصيل در اين رشته نياز به ذوق هنري در زمينه موسيقي دارد. نوازندگان معروف دنيا آموزش موسيقي را از سنين کم آغاز کردند. آموزش در سنين پايين اين امتياز را به فرد ميدهد تا فرصت بيشتري براي تمرين داشته باشد. براي مثلا کودکي که همزمان با تحصيل در مدرسه به آموزشگاه موسيقي ميرود ميتواند آخر هفته خود را به يادگيري و تمرين بيشتر اختصاص دهد.
اما فردي بزرگسال، کار و شغل دغدغه اوست. شايد در آخر هفتهها زماني را براي تمرين موسيقي نداشته باشد. همچنين تمرکز براي يادگيري در سنين کم بسيار بيشتر از سنين بالاست. به همين دليل تاکيد ميکنيم که آموزش اين هنر جهاني را از سنين کم بياموزيد.
اما بسياري از افراد با وارد شدن به دوره دبيرستان، به اين فکر ميافتند که آموزش موسيقي را ادامه دهند. مفاهيم آن را از ابتدا و پايه بياموزند. از همين رو براي ادامه دادن اين هنر تحصيل در اين رشته را انتخاب ميکنند. هنرستانهاي زيادي در سطح کشور وجود دارند که مفاهيم موسيقي را از پايه و اصولي به نوجوانان ميآموزند. آنها در طي اين سالها ساز مورد علاقه خود را پيدا ميکنند، يا به سمت حرفه خاصي ميروند.
اين دوران خوبي براي انتخاب مسير شغلي و حرفه فردي در آينده است. زيرا پس از پايان دوره تحصيل ميتواند براي کسب درآمد خود از اين هنر فکر مناسبي داشته باشد تا نتيجه زحمت خود را ببيند.
بعد از سالها آموزش و تمرين نگران آينده شغلي خود ميشويد. آموزش و تمرين تا ابد کار مفيدي است. اما زماني که ما بر اين هنر مسلط شدهايد حيف است که از آن درآمدي نداشته باشيد. زمينههاي شغلي بينظيري با يادگيري اين هنر خواهيد داشت. شما ميتوانيد در کارگاههاي ساخت ساز فعاليت داشته باشيد. سازهاي متنوع را تست و عيوب آن را مشخص و اعلام کنيد. تعميرات سازها را بياموزيد.
يکي از بارزترين شغلهاي هنري در زمينه موسيقي آموزش ساز به هنرجويان است. شما ميتوانيد يک ساز را به صورت تخصصي بياموزيد و آن را به شاگردان خود آموزش دهيد. البته براي اين که آموزشگاه به کار شما اعتماد کند لازم است مدتي تجربه به دست آوريد. شايد از شما بخواهند که يک تست عملي براي يکي از اساتيد آموزشگاه داشته باشيد. همچنين ميتوان براي مدتي در خانه خود يک کلاس موسيقي داير کنيد تا کم کم افراد با فن آموزشي شما آشنا شوند.
در صورتي که به آهنگسازي علاقه داشته باشيد ميتوانيد علوم اين هنر را بياموزيد و پس از مدتي در استوديوهاي ضبط موسيقي فعاليت کنيد.
مشاغل ديگري هم در اين حوزه وجود دارند. مانند: اجراي موسيقي تئاتر و نمايش، نوازندگي و حضور در گروه کر، ساخت موسيقي فيلم و … .
اگر علاقمند به يادگيري اين ساز هستيد ميتوانيد در آموزشگاه راه صبا زير نظر استاد ايوب سعيدي آن را بياموزيد. اگر به دنبال يک آموزشگاه موسيقي در تهران با اساتيد با تجربه هستيد ما به شما اين آموزشگاه را معرفي ميکنيم.
قصد داريم در اين نوشته راجع به ساز دوتار با شما صحبت کنيم. يکي ديگر از سازهاي زهي است که دليل نامگذاري آن دقيقا با ساختار اين ساز يک مفهوم را ميرساند. يعني اين ساز داراي دو تار است که قدمتي کهن در ايران زمين دارد. در ادامه تاريخچه ساز دوتار را براي شما ميگوييم.
اين ساز در ايران و کشورهاي آسياي مرکزي محبوبيت خاصي دارد. اما زادگاه آن به کشور ايران باز ميگردد. نمونههايي از تصاوير اين ساز در به صورت حجاري شده در طول تاريخ ايران مشاهده شده است.
براي نواختن اين ساز از پنجه استفاده ميشود و مانند تار و سه تار نميتوان از مضراب و ناخن براي نواختن آن استفاده کرد. معمولا براي نواختن آن از دو انگشت شست و انگشت سبابه استفاده ميکنند. البته در برخي از ناحيهها از ديگر انگشتان دست نيز براي نواختن بهره ميگيرند. نوازنده براي نواختن دو راه دارد. يکي نواختن تارها به طريقي که نوک انگشتان با صفحه ساز برخورد نکند که در اين صورت صداي شنيده شده صداي ظريفي است. در نوع ديگري علاوه بر برخورد انگشتان به سيم، به صفحه ساز هم برخورد دارد که صداي بينظيري از آن شنيده ميشود.
اين باعث افتخار است که چنين سازي زادگاه ايراني دارد. جلوه ظاهري اين ساز ساده است. يک کاسه گلابي شکل چوبي با دستهاي باريک که پردهها و سيم بر روي آن نصب شده است. اما اگر بخواهند آن را تزيين کنند قسمت دسته آن را با سنگ فيروزه يا استخوان شتر زيباتر ميکنند. اين کار بيشتر در استان خراسان انجام ميشود. چوب استفاده شده براي ساخت اين ساز، چوب درخت توت، گردو، زردآلو يا عناب است. در قسمت داخلي کاسه آن حفرههايي وجود دارد که تضمين کننده صداي ناب ساز ميشود. در صورتي که اين حفرهها در اثر رطوبت تغيير شکل دهند، صداي اوليه و با کيفيت از ساز به گوش نميرسد.
در گذشتههاي دور چوب اين ساز را با روشهايي به شکل پوک درآورند تا صداي بهتري از آن به گوش برسد. يکي از اين روشها قرار دادن چوب ساز درون آهنگ بود.
امروزه دو رشته سيم في بر روي اين ساز نصب ميشود، اما در گذشتههاي دور از ابريشم براي ساخت سيمهاي آن استفاده ميشد. همانطور که گفتيم اين ساز داراي دو تار است. يکي از آنها صداي بمتري دارد و ديگري به عنوان صداي زير استفاده ميشود.
بسياري بر اين باورند که اين ساز براي اولين در قسمت خراسان شمالي به محبوبيت رسيد. قدمت آن به چند هزار سال پيش باز ميگردد. البته اين ساز در نواحيهاي ديگري از کشورمان نيز نواخته ميشد.
بسياري از موسيقيدانها اين ساز را مادر تنبور و سه تار ميدانند. اين ساز در گذشتههاي دور در خراسان شمالي اهالي روستا را به دور هم جمع ميکرد تا براي شنيدن نواي اين ساز به گوش بنشينند.
دوتار در شهرهاي ديگري مانند نيز ساز محبوبي است. اما در هر نقطه صداي به خصوصي از اين ساز به گوش ميرسد. اما اصول ساخت اين ساز در هر منطقه به يک شکل است. به طور کلي دوتار در قسمت شمالي و شرقي ايران طرفداران بيشتري دارد. اين ساز علاوه بر خراسان شمالي در شهرهاي ساري، علي آباد کتول، گلستان و ترکمن صحرا هم رواج دارد. دوتار در قسمتهاي شمالي و شرقي ايران داراي تفاوتهايي هست. يکي از تفاوتهاي آشکار در اين دو منطقه تعداد پردههاي دسته ساز است. تعداد پردههاي اين ساز در منطقه خراسان شرقي هشت پرده و در قسمت خراسان شمالي تعداد يازده پرده بر روي دسته ساز مشاهده ميشود.
هنر موزيسين سبکهاي تلفيقي اين است که سازهاي موسيقي را محدود نداند. جدا از اين که هر سازي براي خود يک مبدا ساختي دارد، بتواند آن را با هم به يک هماهنگي زيبا برساند. شما ميتوانيد انواع سازهاي سنتي و پاپ را در آموزشگاه راه صبا که يکي از بهترين آموزشگاه موسيقي در تهران است را بياموزيد.
موسيقي هم مانند هر هنر ديگري سبکهاي متنوعي دارد. يکي از حسهاي 5 گانه ما شنيدن که موهبتي براي گوش دادن موسيقي است. براي اين هنر تنها شنيدن کافي نيست. بايد درک درستي از موسيقي داشته باشيم. سليقه هر فردي شنيدن سبک يا سبکهاي خاصي را انتخاب ميکند. اگر هر يک از اين سبکها را باهم استفاده کنيم و يک موسيقي ترکيبي ايجاد کنيم، در واقع موسيقي تلفيقي ايجاد کردهايم.
آهنگساز در پشت ساخت يک قطعه موسيقي آن هم به روش تلفيقي حتما هدفي در پيش دارد. اگر به اين هدف پي ببريد گوش دادن به نواهاي تلفيقي برايتان جذابتر از گذشته ميشود و موسيقي دريچه جديدي به رويتان باز ميکند.
ممکن است دو ساز براي دو کشور متفاوت و دو فرهنگ کاملا متضاد براي يک قطعه موسيقي انتخاب شود. اما براي پديد آوردن يک آثار تلفيقي زيبا بايد به صورت هوشمندانه برخورد کرد و از دل آن تشابههايي را ايجاد کرد.
اين نوع موسيقي نام ديگري هم دارد؛ موسيقي فيوژن. کلمه فيوژن به معني پيوستگي و ترکيب، به سادگي مفهوم اين سبک از موسيقي را ميرساند. تاريخچه موسيقي فيوژن به حدود 50 سال پيش بازميگردد. در آن سالها عدهاي از موزيسينها اين کار را با ساز جاز کردند. بداهه نوازي باعث شد آنها ساز جاز را به طوري بنوازند که با سبکهاي متفاوت مانند بلوز، راک و … هماهنگي داشته باشد. به اين ترتيب توانستند چند سبک را با هم تلفيق کنند و يک سبک جديد خلق کنند.
آنها به اين سبک ابداعي جاز فيوژن ميگفتند، چون براي ساز يک قطعه از سازهاي الکتريکي استفاده ميکردند و حضور سازهايي مانند پيانو در آن کاربردي نداشت.
بعد از اين که موسيقي با سبک جاز فيوژن بين شنوندگان و موسيقيدانها محبوب شد، اين روش براي سبکهاي ديگر هم مورد استقبال قرار گرفت. از آن پس هر وقت براي يک قطعه موسيقي از دو يا چند سبک موسيقي استفاده ميشد به آن موسيقي فيوژن يا تلفيقي گفتند. اين اتفاق يک رويکرد جديد در دنياي موسيقي به حساب ميآمد.
به تازگي شاهد وارد شدن اين سبک به موسيقيهاي ايراني هستيم. اين موسيقيها اگر به صورت هنرمندانه خلق شوند تبديل به يک شاهکار ميشوند. امروزه در گروههاي موسيقي ايراني راجع به اين سبک موسيقي تلاشهاي فراواني ميشود. گروه دنگ شو يکي از گروههاي موسيقي بود که اثرات خود را به صورت موسيقي تلفيقي به گوش مردم ميرساند. گروههاي ديگري هم اين کار را انجام دادند و بازتاب خوبي از اين ماجرا دريافت کردند.
اگر در سطح حرفهاي هستيد و ميخواهيد اثري متفاوت خلق کنيد لازم است به تمامي ويژگي سبکهاي متنوع موسيقي تسلط داشته باشيد. علاوه بر اين شما بايد قابليتهاي سازهاي موسيقي را بدانيد و آنقدر توانمند در اين امر باشيد تا بتوانيد چند فرهنگ موسيقي را در هم پيچ و تاب دهيد و يک اثر هنري بي نظير به دست آوريد. اثري که هر شخصي با شنيدن آن به فرهنگهاي مختلف موسيقي هم علاقمند شود.
با اين روش خيلي از افراد موسيقي سنتي و موسيقي پاپ را با هم به تلفيق در ميآورند. ممکن است شنونده علاقه چنداني به موسيقي سنتي نداشته باشد و به همين دليل با اين سبک غريبه باشد. در صورتي اين اثر با سبک تلفيقي به دل شنونده بنشيند، ذهن او را کنجکاو ميکند تا بيشتر از اين سبک اطلاعات به دست آورد. به همين واسطه بسياري از افراد با سبک سنتي و فرهنگ کهن ايراني آشنا شدند و دايره سلايق آنها در موسيقي گسترش يافت.
يادگيري هنر سن و سال ندارد. بهتر است براي آموزش و انجام کارهاي هنري که با هر جنبهاي که دارند را محدود به سن و سال نکنيد. انسانهاي خوش ذوق و با انگيزه بهتر با اين موضوع کنار ميآيند. در اين مقاله ميخواهيم درباره آموزش موسيقي در ميانسالي صحبت کنيم.
شايد بپرسيد ميانسالي به چه سالهايي از عمر يک انسان ميگويند؟ ميانسالي دورهاي از زندگي هر فردي را ميگويند که او نه پير است و نه جوان. آيا چنين دورهاي فرد آمادگي يادگيري هنر موسيقي را دارد يا خير؟ در جواب شما بايد بگوييم بله. يادگيري موسيقي هيچ محدوديت سني ندارد. تلاش و تمرين براي يادگيري هر هنري شرط موفقيت آن است. البته داشتن استعداد هم بايد در نظر گرفت. اگر بخواهيد به آرزوي جواني خود برسيد که تا به حال به دليل مشغلههاي زندگي به آن نرسيدهايد، در يک آموزشگاه موسيقي در تهران ميتوانيد ثبت نام کنيد و آموزش اين هنر زيبا را آغاز کنيد. آموزشگاههاي خوب در تمام شهرهاي ايران وجود دارند، کافي است کمي تحقيق کنيد.
براي تعيين سن ميانسالي نظرات مختلفي ارائه شده است. برخي آن را 42 تا 67 سالگي ميدانند. اين آمار با نظرسنجي از طرف خود مردم صورت گرفته است. به هر حال آموزش هر سازي که مورد علاقهتان باشد، ميتواند تاثيرات رواني مثبتي در شما ايجاد کند. هميشه ياد گرفتن به ما حس مفيد بودن ميدهد. اين حس را از خود دريغ نکنيد.
همانطور که گفتيم لازم نيست خودتان را براي يادگيري محدود کنيد. ياد ضرب المثل “ماهي را هر وقت از آب بگيريد، تازه است” بيفتيد. بنابراين هر زماني که احساس کنيد ميتوانيد ساز مورد علاقه خود را براي نواختن بياموزيد، فرصت مناسبي است. يک استاد خوب براي آموزش ساز خود پيدا کنيد. در صورتي که امکانش باشد يک جلسه به صورت آزمايشي براي آموزش پيش استاد خود برويد تا راهنماييهاي لازم مانند خريد ساز و حتي نحوه تدريس استاد را بشناسيد.
اگر پرداخت هزينههاي آموزش خصوصي ساز براي شما غير ممکن باشد، ميتوانيد در کلاسهاي آموزش موسيقي آنلاين شرکت کنيد. البته نرمافزارهايي هم وجود دارند که با خريد آن ميتوانيد آموزش را به صورت ويديوهاي ضبط شده مشاهده کنيد.
براي خريد ساز لازم نيست از همان ابتدا گرانترين و حرفهايترين ساز را خريداري کنيد. ميتوانيد يک ساز معموليتر براي افراد مبتدي را خريداري کنيد و بعد از گذشت مدتي براي خريد ساز بهتر اقدام کنيد. براي خريد ساز حتما با استاد موسيقي خود م کنيد تا ساز مناسب با بودجه و يادگيري شما را معرفي کند.
اين طبيعي است که در اين سن حوصله شما از کودکان و حتي 10 سال پيش خودتان، حوصله کمتري داشته باشيد. اين به آن منظور است که آستانه صبر و حوصله شما ممکن است کمتر از کودکان باشد. پس جاي نگراني نيست. شما تنها نياز به تمرين بيشتر داريد.
براي يادگيري در هر سني که باشيد نياز به عزم جزم داريد. اين که يادگيري را در ميانه راه رها نکنيد و از شاخهاي به شاخه ديگر نپريد. قبل از شروع به يادگيري حتما علايق خود را پيدا کنيد. درباره سازها تحقيق کنيد و با يک استاد با تجربه صحبت کنيد. البته بسياري از اساتيد دو ساز تار و گيتار را براي سنين ميانسالي توصيه کردهاند. يادگيري اين دو ساز در اين سنين آسانتر و قابل فهمتر است، اما اين که نياز به تمرين مداوم دارد دور از انتظار نيست.
تمرين و وقت گذاشتن براي آن مهمترين بخش آموزش موسيقي در ميانسالي است. اگر هر روز براي خود يک زمان مناسب براي تمرين مشخص کنيد، بهترين نتيجه را خواهيد گرفت. اما يک فرضيه ديگري هم وجود دارد که اساتيد با تجربه ميگويند در هر زماني که تمرکز و حوصله تمرين داشته باشيد بهترين زمان براي مرور جلسات آموزش است. با اين حساب در روزهايي که حوصله تمرين نداريد و تمرکز شما بر روي موسيقي نباشد، لازم نيست به خود سخت بگيريد.
موسيقي در دوره قاجار رنگ ديگري به خود گرفت. در اين دوران استادان موسيقي به نواختن و آموزش سازهاي سنتي ايراني پرداختند و اين موضوع از جانب دربار هم مورد توجه قرار گرفت.
در آن زمانها ناصرالدين شاه قاجار به ن دربار دستور داد تا مدت 2 سال براي آموزش موسيقي بکوشند و بعد از دو سال تمرين آنها از نتايج ديده شده شگفت زده شد. 2 استاد مرد به نامهاي سهراب ارمني اصفهاني و رستم يهودي شيرازي مسئوليت آموزش به ن دربار را داشتند. در آن زمان با توجه به حساسيتهايي که براي حجاب داشتند، ن با پوشش کامل به طوري که تنها صورت آنها نمايان بود، در کلاس موسيقي حاضر ميشدند. پس از آن دستهاي از بانوان هنرمند طي دو سال به صورت مکرر به تمرين سازهايي که به آنان آموزش داده ميشد ميپرداختند تا براي روز رونمايي از هنر خود آماده شوند. در آن روزها آموزش موسيقي به کودکان هم از جانب اساتيد ماهر انجام ميشد. معمولا کودکاني که پدر هنرمند داشتند که در نواختن سازي متبحر بودند، براي آموزش يک امتياز ويژه داشتند. چرا که يک استاد ماهر مشوق آنها ميشد.
به طور کلي از آثار موسيقي در دوره قاجار اطلاعات کافي وجود ندارد. حتي موسيقيدانهاي آن زمان هم کتابي از سرگذشت موسيقي آن دوران ارائه نکردهاند.
دوتار، سهتار، تار،کمانچه، سنتور، ني و فلوت از سازهاي محبوب در دوره قاجار بودند. در اين ميان عدهاي به نوازندگي مشغول بودند و در طول زندگي خود شاگرداني هم تربيت ميکردند. اما به طور دقيق نميتوان گفت که چه کسي براي اولين بار فنون نوازندگي اين سازها را فراگرفت. تاريخ موسيقي ايراني پر از رمز و راز است و تنها با گفتههاي کمي که موجود است ميتوان به نتايجي رسيد.
اما جالب است بدانيد موسيقي در دوره قاجار تنها به سازهاي سنتي ختم نميشد. ساز پيانو نيز در اين سالها مورد توجه عدهاي از علاقمندان به موسيقي قرار گرفت.
توجه به هنر موسيقي افراد زيادي را هم به سمت خوانندگي تشويق ميکرد. در واقع حضور سازها ميتوانست با يک آواز براي شنونده تکميل شود.
در آن سالها از ساز ني و فلوت براي تعزيه خواني هم استفاده ميشد. افرادي که به اين ساز علاقمند بودند، به دارالفنون ميرفتند. اکبر فلوتي که استاد فلوت در اين دوره بود چند صفحه گرامافون از آثار خود برجاي گذاشته است.
قديميترين فردي که به عنوان نوازنده تار در کتابهاي مربوط به دوره قاجاريه شناخته شده، علي اکبر فراهاني است. خانواده او به خاندان هنر شناخته ميشدند. علي اکبر فراهاني به موسيقي دستگاهي آگاهي داشت. قدرت او در نوازندگي به قدري بود که کسي توان رقابت با او را نداشت. چرا که دائما نيز از جانب شاه قاجار مورد تحسين قرار ميگرفت. او داراي 3 فرزند پسر بود که 2 تن از پسران راه پدر را در نوازندگي تار ادامه دادند.
پس از مرگ علي اکبر فراهاني، برادرزاده و شاگرد او مسئوليت آموزش به 2 پسر علي اکبر را به عهده گرفت. پس از گذشت چند سال ميرزاعبدالله که يکي از پسران علي اکبر فراهاني بود توانست در نوازندگي ساز سهتار و تار خبره شود. او اين هنر زيبا را از برادر بزرگتر و ناپدرياش آموخت.
غلامحسين درويش که به درويش خان هم شناخته ميشد، هنر نوازندگي را در سنين کودکي و در دارالفنون آموخت. بعد از خبره شدن او در گروه موسيقي داماد ناصرالدين شاه به عنوان نوازنده طبل انتخاب شد. او همچنين نوازندگي سهتار را هم آغاز کرد و پس از تسلط کافي شروع به تربيت هنرجويان آن دوره کرد.
محمدحسن خان به عنوان اولين نوازنده سنتور در تاريخ ايران شناخته ميشود. به طوري که نام او را سنتور خان گذاشتند. محمدصادق خان که نوازنده کمانچه بود، به شاگردي محمد حسن خان درامد. محمد صادق خان را اولين موسيقيدان ايران ميگويند. چرا که علاوه بر نوازندگي کمانچه، سنتور، سه تار، نوازندگي پيانو هم فرا گرفت. او اصول نوازندگي ساز کمانچه را از پدرش آموخته بود و در دربار ناصرالدين شاه قاجار صداي آثار خود را به گوش مردم ميرساند.
درباره ساز هنگ درام بايد بدانيد که در سال 2000 يک ساز جديد به دستان دو آهنگساز متبحر به نامهاي فليکس روهنر و سابينا شارر ساخته شد. البته ايده ساخت آن از سازي في شکل گرفته شد که در سال 1700 ميلادي ساخته شده بود. ساز هنگدرام شبيه سپرهايي است که در جنگهاي قديمي براي محافظت از خود به همراه داشتند. شايد هم با ديدن آن به ياد بشقاب پرنده بيفتيد. اين ساز امروزه طرفداران زيادي به خود جذب کرده است.
براي يادگيري هنگ درام لازم است به دنبال بهترين آموزشگاه موسيقي در تهران بگرديد. زيرا اين ساز اساتيد خاص و انگشت شماري دارد که بتوانند به صورت ماهرانه آن را بنوازند و به شما آموزش دهند.
يکي از معروفترين نوازندههاي هنگ درام، دنيل ويپلسِ نام دارد. اين شخص موسيقي را با ساز گيتار آغاز کرد و با سازهاي ضربي هم آشنايي داشت. دنيل با هنگ درام در سال 2006 آشنا ميشود و نواختن آن را به صورت حرفهاي ميآموزد. از آنها سالها با تلاشهاي فراوان توانست قطعههاي زيبايي با اين ساز بسازد و در کنسرتهاي زيادي حضور داشته باشد.
صداي اين ساز هارموني بينظيري با صداهاي موجود در طبيعت دارد. اگر در کنار يک جنگل با صداي پرندگان مشغول نواختن اين ساز شويد و اين اثر خود را ضبط کنيد، با گوش دادن آن در دل زندگي شهري متوجه معجزه آن خواهيد شد. بسياري از افراد براي تبليغ وشناساندن اين ساز به مردم، فضاهاي زيبايي مانند آبشار، کوه يا کنار درياچهاي بکر را انتخاب ميکنند و يک ويديو جذاب از آن درست ميکنند.
هنگ درام يکي از سازهاي کوبهاي است. به ظاهر ساده آن نگاه کنيد، همين ظاهر ساده ميتواند معجزهاي از ملودي ايجاد کند. شکل ظاهري آن از دو صفحه به شکل صدف به هم چسبيده است. زادگاه اين ساز کشور سوئيس و شهر برن است.
صداي آن از طريق لرزش و بدون سيم ايجاد ميشود. حتي فضايي هم براي دميدن آن ندارد تا بتوانيد از اين طريق ساز را به صدا درآوريد. براي نواختن آن بايد از دستان خود کمک بگيريد و با کشيدن روي ساز و ضربه صداي زيبايي از ساز ايجاد کنيد. ساختار آن به گونهاي است که بايد به آرامي با نوک انگشت بر روي قسمتهاي مشخص شده ساز ضربه بزنيد. اگر اين ضربه محکم باشد ميتواند کوک ساز را به هم بريزد.
جنس ساخت آن از ف فولاد است. هنگ درام 5 نسل تغييرات را در خود ديده تا بتواند به امروز برسد. صفحه بالايي اين ساز به اسم DING يک هسته مرکزي دارد. در مرکز اين صفحه مخصوص يک نت و در اطراف ساز حدود 7 الي 8 نت قرار دارد. هر کدام از اين قسمتها با حفره کم عمقي مشخص شده است. اما صفحه زيرين که GU ناميده ميشود يک صفحه ساده است اما در مرکز آن يک حفره وجود دارد.
اگر نوازنده حرفهاي اين ساز شويد از انواع هنگ درام براي نواختن ميتوانيد استفاده کنيد. لازم است بدانيد معروفترين نوع ساز هنگ درام رِمينور نام دارد. صفحه رويي هنگ درام داراي 7 يا 8 نت که يکي از آنها نت اصلي و گام است. صداي نت اصلي بيس بيشتري نسبت به ديگر نتها دارد. اين نت داراي صدايي پرحجمتر است و باقي نتها در اطراف آن قرار ميگيرند.
يکي از ويژگيهاي اين ساز، امکان ساخت به صورت سفارشي است. در برخي از مدلهاي سفارشي آن تا 16 نت بر روي ساز ساخته ميشود. در اين مدل از هنگ درامها، برخي از نتهاي آن بر روي صفحه زيرين قرار ميگيرد.
اگر به آموزش اين ساز علاقمند شدهايد و هزينه خريد ساز برايتان سنگين است نوع ديگري از اين ساز وجود دارد که با قيمت کمتري به فروش ميرسد. تانگ درام شباهت زيادي به هنگ درام دارد که ابعاد آن از هنگ درام کوچکتر و قيمت آن هم کمتر از اين ساز است، قابل ذکر است که براي يادگيري اين مهم مي توانيد به يکي از بهتري آموزشگاه موسيقي يعني راه صبا مراجعه فرماييد.
شايد باورش برايتان سخت باشد، اما قدرت موسيقي به قدري زياد است که ميتواند احساسات و ذهن آدم را تحت تاثير قرار دهد. يکي از موضوعاتي که ميتواند شما را شگفت زده کند تاثير موسيقي بر روي ذهن فردي است که متاسفانه به کما رفته است.
برخي از افراد با علاقهاي که نسبت به موسيقي پيدا ميکنند، تصميم ميگيرند خودشان نوازندگي را بياموزند و وارد فضاي انرژي بخش موسيقي شوند. به همين دليل به دنبال بهترين آموزشگاه موسيقي ميگردند و خود را در اين هنر زيبا درگير ميکنند. در صورتي که فرد اين علاقه خود را به موسيقي حفظ کند ميتواند به درجات بالايي مانند نوازندگي حرفهاي برسد.
موسيقي ميتواند تغييرات عظيمي در حال و روز ما به وجود آورد. يکي از عجيبترين اتفاقاتي که نيروي موسيقي براي ما ايجاد کرده، بهبود بيماريهاست. اما عجيبتر از آن هم نجات فردي از شرايط کماست.
نتيجه مطالعات علمي نشان داده که موسيقي ميتواند حتي بر روي رشد گياهان هم تاثير مثبت بگذارد. نکتهاي که جود دارد اين است که پس چطور متوجه تاثير موسيقي بر روي ذهن افراد نشويم. زندگي بسياري از ما هر روزه با شنيدن نواي موسيقي آغاز ميشود و حتي ممکن است با آن به پايان برسد. به طوري که جزو جدانشدني از زندگي ما شده و هر روز به آن هم نزديکتر ميشويم.
کما اختلالي در مغز است که باعث کاهش سطح هوشياري فرد ميشود. اين حالت بر اثر ضربه محکم به سر يا بيماريهاي خاص به وجود ميآيد.
در برخي از موارد مشاهده شده که فرد با شنيدن اسم خودش عکس العمل نشان داده، پس مشخص است که سطح هوشياري او اميدوار کنندهتر است. براي بهبود شرايط چنين شخصي ميتوانيد از قدرت موسيقي استفاده کنيد. براي او موسيقيهاي مورد علاقهاش را با صداي آرام پخش کنيد يا شعرهايي که مورد پسندش بوده را براي او زمزمه کنيد.
رابين گيب يکي از اعضاي گروه بيجيز که يک موسيقيدان مشهور در دهه 70 ميلادي بود، به بيماري ذات الريه دچار شده که در نهايت او را به سمت کما کشاند. اما او پس از مدتي توانست به هوش آيد و از شرايط کما دور شود. پزشکان با بررسي موضوع متوجه شدند که تاثيرات پخش موسيقي در اين مدت به رابين کمک زيادي کرده که توسط امواج مغز از اين شرايط نجات پيدا کند.
مدت زماني که رابين گيب در حالت اغما به سر ميبرد، خانواده و دوستان موسيقيهاي مورد علاقه او را در کنار تختش پخش ميکردند که همين موضوع باعث شد وي پس از مدتي به شنيدن اسم خودش هم عکس العمل نشان دهد.
اما نکتهاي براي اين موضوع وجود دارد. اين موسيقي بايد براي فرد آشنا باشد و در واقع آن را در طول زندگي خود شنيده باشد.
شايد تصور کنيد فردي که مدت زمان زيادي در کما به سر برده، راه بازگشتي ندارد. پاسخ قطعي اين سوال را حتي جامعه پزشکي هم نميداند. از اين اتفاق تنها خدا داناي راز است. مواردي هم پيش آمده که فرد بعد از مدت زماني که در حالت کما بوده به توسط قدرت موسيقي به دنياي ما برگشته و ادامه حيات خود را در اين جهان به دست آورده است.
اين موضوع هم در علم پزشکي به شرايط مختلفي بستگي دارد. اما در حالت کلي، کما حالتي براي فرد ايجاد ميکند که نسبت به محرکهاي فيزيکي عکس العمل نشان نميدهد. در برخي مواقع سطح هوشياري فرد به قدري پايين است که به آن سپري شدن در زندگي نباتي ميگويند. در واقع در اين حالت حتي ممکن است ضربان قلب، فشار خون و تمامي عواملي جسمي براي ادامه حيات فرد به صورت عادي باشد، اما سطح هوشياري مغز کاملا متفاوت شود.
هارموني يک لغت در زبان يوناني که به معني تناسب است. هارموني معناي ارتباط بين اشيا در طبيعت به صورت ديداري يا حسي است. اين لغت در موضوعات مختلف ميتواند به کار برده شود. براي مثال احتمالا هارموني رنگ به گوشتان خورده است. در اين هارموني بايد رنگهايي که در چرخه رنگ با هم تناسب دارند را در کنار هم قرار دهيد. اين موضوع در علم دکوراسيون کاربرد زيادي دارد. اما ما در اين مقاله ميخواهيم درباره هارموني در موسيقي صحبت کنيم.
اگر بخواهيم قطعه موسيقي که سالها براي ساخت آن وقت و انرژي گذاشتهايم، براي عده زيادي به محبوبيت برسد بايد اين قطعه شسته رفته و بيعيب و نقص باشد.
لازم است براي يادگيري و ساخت يک موسيقي هارمونيک، به دنبال بهترين آموزشگاه موسيقي بگرديد و با گذراندن کلاسهاي تئوري براي اين مفهوم آماده شويد. با م اساتيد موسيقي خود ميتوانيد دورههايي که در آن به شما موسيقي هارمونيک را آموزش ميدهند شرکت کنيد و در آينده بتوانيد يک آهنگساز حرفهاي شويد؛ کسي که سبک خاص خودش را دارد.
اگر بخواهيد مفهوم هارموني در موسيقي را درک کنيم در مرحله اول بايد با تئوري بنيادي در موسيقي آشنا شويم. اين تئوري شامل مشخصههاي صدا در موسيقي، نشانههاي اوليه در موسيقي، گام و توناليته، تاکيد و وزن، قواعد نت نويسي، آکورد شناسي و … است.
در واقع اگر بخواهيد آموزش موسيقي را به صورت حرفهايتري شروع کنيد بهتر است قبل از شروع تمرين عملي ساز، با مفاهيم اوليه و تئوري بنيادي موسيقي آشنا شويد. اين موضوع به شما کمک ميکند تا در حين تمرين و آموزش عملي موسيقي، آگاهتر از ديگران پيش رويد.
هارموني موسيقي لازمه ساخت يک ملودي زيباست. براي ايجاد اين هارموني بايد تناسب ميان بخشهاي مختلف قطعه ايجاد باشد. اگر بخواهيم به صورت دقيقتر براي هارموني تعريفي بياوريم، هارموني يعني علمي براي وصل کردن اصولي آکوردهاي يک قطعه به همديگر و در زمان مناسب است. زماني که اين همآهنگي در موسيقي ايجاد شود هارموني بينظيري در قطعه موسيقي شما رخ خواهد داد.
آکورد يکي از مفاهيم اوليه براي آموزش موسيقي است. زماني که يک يا چند صداي مختلف بر روي ساز را با فواصل مشخص به صدا درآوريد، به آن آکورد ميگويند. براي ايجاد هارموني بايد به مفهوم آکورد شناسي مسلط باشيد و بتوانيد بر روي ساز خود از آکوردهاي مختلف با اصول صحيح استفاده کنيد.
هارموني در موسيقي براي کساني که ميخواهند يک آهنگساز حرفهاي شوند موضوع مهمي است. ممکن است شما نوازندگي يک ساز را فراگرفته باشيد و براي نواختن آن هم انرژي زيادي گذاشته باشيد و تا حد زيادي هم به صورت حرفهاي بتوانيد آن ساز را بنوازيد، اما از اصول و قواعد آهنگسازي با سازتان اطلاعاتي نداشته باشيد. براي همين منظور بايد با مفهوم هارموني موسيقي آشنايي داشته باشيد.
حتي اگر در زمينه آهنگسازي اطلاعات خوبي هم داشته باشيد، اما ندانيد که براي ساخت يک ملودي بايد چه کاري انجام دهيد تا قطعه نهايي يک آهنگ گوشنواز و شنيدني باشد. در اين ميان آهنگسازاني هم هستند که با اين مفاهيم آشنايي هم دارند، اما از هارموني قطعه ساخته شده خود رضايت ندارند. به همين دليل بهتر است در کلاسهاي آهنگسازي که به مفهوم و يادگيري هارموني موسيقي ميپردازند شرکت کنيد.
يک موسيقي هارمونيک داراي ويژگيهاي خاصي است. چنين موسيقياي به ذهن شنونده را به سمت هدفي ميبرد. سازهاي اين موسيقي با استفاده متوالي از آکوردهاي مختلف ميتواند معني و مفهوم خاصي را به شنونده برساند. اگر بخواهيم يک مثال واضح براي اين موضوع داشته باشيم، بايد به قافيه در شعر اشاره کنيم. قافيهها نظم زيبايي به يک شعر ميبخشند. آکوردها در موسيقي هارمونيک هم به شکل منظم و متوالي ايجاد ميشوند. براي ساخت اين موسيقي نياز به يک ذهن خلاق است که آهنگسازان حرفهاي در اين موضوع قدرت قابل توجهي دارند.
دنياي پر سر و صداي امروزي آرامش را از جان و روحمان دور کرده است. راههايي وجود دارد که بتوانيد به آرامش بيشتري دست پيدا کنيد. يکي از بهترين روشهاي تقويت ذهن و به دست آوردن آرامش در زندگي امروزي، انجام مراقبه با موسيقي است. انجام اين کار نياز به آگاهي کامل دارد. ما شما را راهنمايي ميکنيم.
بسياري از افراد هستند که با انجام فعاليتهاي ورزشي، گوش دادن به موسيقي، مراقبه و يوگا و … سعي ميکنند افکار خود را نظم ببخشند. نظم بخشيدن به افکار نياز به تمرين و تکرار دارد. نتيجه آن را در برنامه آينده خود حتما مشاهده خواهيد کرد.
همانطور که گفتيم مراقبه و موسيقي هر کدوم روشهايي هستند که ميتوانند آرامش را به ذهن پر تلاطم ما بازگردانند. اما تصور کنيد موسيقي را در هنگام انجام مراقبه گوش دهيم. مسلما تاثير آن بسيار بيشتر ميشود. در ادامه به شما نکاتي را ميگوييم تا بهترين نتيجه را براي انجام مراقبه به همراه موسيقي داشته باشيد.
اگر دورههايي از آموزش موسيقي را سپري کرده باشيد، با قدرت موسيقي بيشتر آشنا هستيد و البته سبکهاي آن را ميشناسيد. هر سبک موسيقي ميتواند انرژي خاصي را به شنونده برساند. فکر ميکنيد براي انجام مراقبه بهتر است چه نوع موسيقي را گوش کنيم؟ با ما همراه شويد.
مراقبه يکي از بهترين روشها براي به دست آوردن آرامش ذهني است. يک کمد شلوغ را در نظر بگيريد که طي چند سال پر از لوازم کهنه و قديمي شده است. زماني که تصميم بگيريد کمد را بازبيني کنيد و وسايلي که ديگر قابل استفاده نيستند را دور بريزيد، متوجه ميشويد که کمد تا چه حد منظم ميشود. کارايي آن بيشتر ميشود و فضاي بيشتري هم در طبقات آن ظاهر ميشود.
ذهن هم مانند يک کمد پر از وسايل، نياز به بازبيني و نظم دارد. براي ايجاد نظم، بايد افکار کهنه را از ذهن بيرون کرد. با انجام اين کار ذهن خسته شما جان تازهاي ميگيرد و فضاي ذهن شما براي افکار نو سازماندهي و منظم ميشود.
براي انجام مراقبه، موسيقي به کمک شما ميآيد. موسيقي ميتواند روح شما را به پرواز درآورد و تا جايي پيش برود که ديگر دغدغههاي زميني خود را از ياد ببريد.
براي انجام مراقبه لازم نيست تمرکز کنيد. شما تنها بايد نظارهگر باشيد. يک نظارهگر بدون تحليل. تنها به موسيقي گوش دهيد و به نفس کشيدن خود دقت کنيد. البته فرم بدني شما هم بسيار مهم است. شما بايد توسط يک مربي با تجربه مراحل آن را به خوبي بياموزيد.
بهتر است براي مراقبه، مکان مناسبي را انتخاب کنيد. در معرض رفت و آمد ديگران نباشيد و سعي کنيد فضاي مورد نظر آرام و بدون سر و صدا باشد. توصيه ميکنيم براي چند دقيقه تلفن همراه خود را خاموش کنيد.
تکنوازيهاي پيانو و گيتار گزينه خوبي براي انجام مراقبه است. اين نوع موسيقي به راحتي قابل دسترس است. چند نمونه از آن را گوش دهيد تا متوجه شويد با کدام ميتوانيد ارتباط بهتري برقرار کنيد.
امروزه موسيقيهاي زيادي به صورت بيکلام توسط نوازندگان معروف در دسترس است. اگر مراقبه را توسط مربي خود انجام ميدهيد، ميتوانيد براي انتخاب موسيقي از او کمک بگيريد.
براي مراقبه با موسيقي بهتر است به دنبال موسيقيهاي بيکلام برويد. زماني که خوانندهاي در موسيقي شروع به خواندن ميکند ذهن شما به کلمات و صداي او مشغول ميشود. اما اگر در هنگام انجام مراقبه در جاي آرام حضور داشته باشيد و به نواي موسيقي بيکلام گوش دهيد، ذهن شما قدرت بيشتري براي تمرکز دارد.
دقت داشته باشيد که موسيقي مخصوص مراقبه خود را در ديگر ساعات طول روز گوش نکنيد. اين موسيقي بايد مخصوص زمانهاي مراقبه باشد و نبايد شما را به ياد خاطره و اتفاقي بيندازد. چرا که باعث ميشود در زمان مراقبه فکر شما به سمت اتفاقات و خاطرات مشغول شود.
موسيقي آنقدر قدرتمند است که ميتواند روح و جسم شما را به طرز شگفت آوري تحت تاثير قرار دهد. مهم نيست در چه سن و سالي باشيد. در هر برهه از زندگي خود که باشيد ميتوانيد به يادگيري موسيقي بپردازيد و تاثيرات آن را در کل زندگي خود ببينيد.
جدا شدن موسيقي از زندگي ما امکان پذير نيست. همه روزه در هر فضايي که باشيم، در تاکسي، محل کار، خانه، فروشگاهها، خيابان و … هميشه نواي موسيقي را ميشنويم. حتي اگر خودمان نيز عاشق موسيقي باشيم احتمالا هر جا که برويم هندزفري يا هدست خود را به همراه ميبريم و در هر جايي که بتوانيم موسيقي مورد علاقه خود را پخش ميکنيم.
اما گوش دادن به موسيقي اثراتي براي ما ايجاد خواهد کرد که در ادامه ميخواهيم چند نمونه از تاثيرات آن را به شما بگوييم. اگر شما هم به تازگي دورههاي آموزش موسيقي در تهران را گذرانده باشيد، متوجه تحولات در روحيات خود شدهايد. با ادامه مقاله با ما همراه شويد.
زماني که استرس داريد، موسيقي گوش کنيد! موسيقي ميتواند ميزان هيجانات شما را کاهش يا افزايش دهد، اما پيشنهاد ميکنيم اگر دچار اضطراب و تشويش شدهايد موسيقي ملايمي گوش کنيد. حال اگر خودتان نوازنده يک ساز باشيد قطعا به کاهش استرس شما کمک بيشتري خواهد کرد.
زماني که ساز مورد علاقه خودتان را مينوازيد احساس خوشايندي در شما ايجاد ميشود. ميتوانيد اين موضوع را در مواقعي که دچار نگراني هستيد امتحان کنيد و متوجه نتيجه آن شويد.
احتمالا شنيدهايد که ميگويند موسيقي شاخهاي از علم رياضي است. اما وقتي با احساسات و عواطف ما ارتباط ميگيرد شکلي از هنر ميشود. با يادگيري موسيقي قدرت مغز خود را براي تحليل مسائل بيشتر ميکنيد. زماني که توانايي مغز شما بيشتر شود، هوش بهتري هم خواهيد داشت.
به همين دليل است که مربيان موسيقي به والدين توصيه ميکنند کودکان خود را از سنين پايين براي کلاسهاي موسيقي ثبت نام کنند.
هميشه يادگيري يک مهارت انسان را از راهي که رفته مطمئنتر ميکند. حس در دست گرفتن يک ساز که با اراده خودتان به صدا در ميآيد و نواهاي زيبايي را به گوش ديگران ميرساند ميتواند احساس اعتماد به نفس شما را زياد کند.
اين اعتماد به نفس زماني بيشتري ميشود که براي رسيدن به هدف خود که يادگيري موسيقي است، تلاش بيشتري انجام دهيد. با ديدن نتايج ارزش آن را متوجه خواهيد شد.
براي رسيدن به هدفي نميتوان راه صد ساله را يک شبه طي کنيد. هيچ موزيسين موفقي به يک باره موزيسين نشده، او حتما روزها و حتي سالها براي يادگيري اين هنر زيبا تلاش کرده، هزينه پرداخت کرده و تمرينهاي زيادي انجام داده است.
شما با انجام تمرينهاي پي در پي متوجه ميشويد که به مرور ميتوانيد به دنياي موسيقي نزديکتر شويد و اين موضوع کاملا با تلاش و صبوري شما در ارتباط است.
موسيقي اين فرصت را به شما ميدهد که از کارهاي روتين و روزمره خود کمي فاصله بگيريد. روالهاي تکراري ميتواند خلاقيت را از شما دور کند. موسيقي مانند جرقهاي در ذهن شما روشن ميشود تا پذيراي تغيير باشيد و به سمت خلاقيت برويد.
با آموزش موسيقي، منظمتر شويد
اگر در کلاسهاي آموزشي موسيقي شرکت کرده باشيد، متوجه ميشويد که مربي از شما ميخواهد به صورت منظم به تمرين بپردازيد. هر چقدر براي تمرينات نظم بيشتري داشته باشيد، نتيجه بهتري از زحمات خود دريافت ميکنيد. علاوه بر اين معمولا کلاسهاي موسيقي به صورت منظم در روزهاي مشخصي برگزار ميشود. اين موضوع باعث ميشود شما براي انجام کارهاي ديگر خود هم به صورت منظم رفتار کنيد.
درباره این سایت